[ بيت از سعدى و معنى بيت "دريد بن صمه هوازنى" چنين است: من در "معرج اللوى" فرمان خود را به شما گفتم و درستى آن تا چاشتگاه روز بعد بر شما آشكار نشد. ] بيت مزبور از يكى از قصايد حماسى "دريد بن صمه" مى باشد و داستان اين قصيده از اين قرار است كه برادر "دريد"، "عبدالله بن صمه" با "بنى بكربن هوازن بن غطفان" به نبرد پرداخت و آنان را مغلوب نمود و شتران قبيله را رهانيد. چون به "منعرج اللوى" رسيد، گفت: به خدا قسم آرام نمى نشينم مگر آنكه "بقيعه" را ذبح كنم. "بقيعه" شترى بود كه قبل از تقسيم غنيمت جنگى نحر مى شد... برادرش "دريد" به او گفت: چنين مكن! دشمن در تعقيب است. او نپذيرفت و به نحر شتر پرداخت و شب را در آنجا سپرى كرد.
صبحگاهان دشمن بر او تاخت تا آنكه با نيزه اى زخمى شد و از برادرش "دريد" كمك خواست. دشمنان به او نيز حمله ور شدند و او را نيز زخمى كردند. "عبدالله" سرانجام كشته شد و چون شب فرا رسيد، "دريد" كه پس از زخم فراوان از مهلكه گريخته بود، و آن قصيده را سرود. دليل بكار بردن عبارت "اخوهوازن" انتساب به "هوازن" است همچنانكه در آيه شريفه ى "و اذكر اخاعاد" نسبت خانوادگى بين آنان و "عاد" را مى بينيم. [ شرح ابن ميثم ج 1 ص 87. ]
امام- عليه السلام- بر منبر خطابه با ابراز ملامت از امتناع يارانش در جنگ و مخالفت آنان با راى او چنين فرمود:ما هى الا الكوفه اقبضها و ابسطها ان لم تكونى الا انت تهب اعاصيرك فقبحك الله. [ نهج البلاغه، خطبه 25. ]
و تمتل بقول الشاعر:
جز كوفه كه كاربست و گشاد آن با من است، براى من نمانده. اى كوفه اگر جز تو كه گردبادهاى آشوبت برخاسته است نباشد خدايت زشت كناد! سپس به گفته شاعر تمثل جست:اى عمرو! به جان پدرت سوگند كه از اين آوند، چركى اندك براى من است.
و در قسمتهاى آخر خطبه مزبور نيز چنين گفت:اللهم مث قلوبهم كما يماث الملح فى الماء. اما والله لوددت ان لى بكم الف فارس من "بنى فراس بن غنم".