فاكلت- الارض- من لحومهم و شربت من دمائهم. [ نهج البلاغه، خطبه 212. ]
خاك، گوشتهايشان را خورد و خونهايشان را در خود فرو برد.
استعاره ى فوق بر مبناى تشبيه زمين به حيوانى است درنده و اكل و شرب به عنوان لوازم مشبه به، جاى آن بكار رفته است.
الحمد لله الذى اظهر من آثار سلطانه و جلال كبريائه ما حير مقل العقول من عجائب قدرته. [ نهج البلاغه، خطبه 186. ]
سپاس خداى را كه نشانه هاى سلطنت و بزرگى و عظمت خود را چنان هويدا كرد كه ديده ها را از شگفتى قدرتش به حيرت آورده. مقل جمع مقله به معنى تخم چشم است كه شامل سفيدى و سياهى آن مى گردد. در اين استعاره عقول به پيكرهاى جسمانى تشبيه شده و چشم به عنوان يكى از لوازم جسم انسان، به جاى مشبه به بكار رفته است. البته در بعضى نسخ، مقل العيون بكار رفته است كه در آن استعاره نيست.
و احضروا اذان قلوبكم تفهموا [ نهج البلاغه، خطبه 229. ]
و گوش دل خود را آماده كنيد تا نيك بدانيد.
آذان قلوب استعاره مكنيه است. براى دلها گوشهايى فرض شده است آنچنان كه شاعر در بيت زير براى آن، چشمهايى تخيل كرده است. يدق على النواظر ما اتاه
فتبصره بابصار القلوب [ شرح ابن ابى الحديد ج 13 ص 98. ] از موارد مشابه آن در نهج البلاغه:- الامم الماضيه- لقد رجعت فيهم ابصار العبر و سمعت عنهم آذان العقول. [ نهج البلاغه، خطبه 212. ]
- و اذا مروا بايه فيها تخويف اصغوا اليها مسامع قلوبهم. [ نهج البلاغه، خطبه 184. ]
و ايم الله لقد كنت من ساقتها حتى تولت بحذافيرها... ما ضعفت و لا جبنت... [ نهج البلاغه، خطبه 103. ]