كم بودند، و اين بدان جهت بود كه ظاهر اسلام در جانب ضعف قرار داشت، و هوسهاى دنيوى كمتر مى توانست باعث گرويدن ظاهرىِ مردم به اسلام گردد.
اگر چه در همان عده ى كم نيز چند نفرى با قلبهاى آكنده از نفاق و براى تأمين آينده ى خود، گِرد پيامبر صلى اللَّه عليه وآله جمع شده بودند و اجراى مقاصد جاهلى و خنثى كردن اقدامات حضرت را در دل مى پروراندند، ولى در عين حال خلوص نيّت ديگران امكان هر اقدامى را از آنان سلب نموده بود.
پس از ورود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به مدينه و استقبال از حضرت و پيدا شدن پايگاهى امن براى مسلمين، روز به روز عده ى مسلمانان زيادتر شد. سرعت پيشرفت به حدى بود كه گروه گروه و گاهى تمامى يك قبيله مسلمان مى شدند. از اطراف و اكناف نيز خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى رسيدند و اسلام را مى پذيرفتند. بدين ترتيب تركيب جمعيت مسلمين تغييرى اساسى يافت، و شامل مشركين و يهود و نصاراى تازه مسلمان شد و قبايل و گروههاى گوناگونى را در بر گرفت. در ميان اين عده، بعضى از روى تبعيّت از رؤساى قبائل و عده اى به قصد شركت در جنگها و به دست آوردن غنائم و برخى براى كسب موقعيّتهاى اجتماعى و امثال آن مسلمان مى شدند.
آنگاه كه جنگهاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بالا گرفت و مسلمين در جنبه هاى اجتماعى و نظامى قوت گرفتند و در جنگها فاتح شدند، افراد زيادى به عنوان حفظ جان و مال خود مسلمان شدند، و عده اى هم خود را به اكثريت ملحق كردند تا رسوا نشوند.
البته مسلمانان مخلص و فداكار بسيار بودند، و همانها بودند كه مانع كارشكنيهاى منافقين و هوسرانيهاى دنياپرستان مى شدند.