ترکیبات

سنایی غزنوی

نسخه متنی -صفحه : 28/ 7
نمايش فراداده

تركيب بند موشح در مدح خواجه امام محمدبن محمد

  • تيرگى هرگز نبيند جانش از گرد فنا يافه از كين تو ماند جرم چرخ و جسم ماه نجم دينى ليكن از مهر تو بر چارم سپهر تا قيامت ماند باقى زان كه اندر مدحتت اى محمد خلق يوسف خلقت اندر صدر تو جام احسان تو تا گردان شد اندر وقت تو اين شرفمان در دو گيتى بس كه ناگاهان طمع هم كنون بينى كه آوازه درافتد در جهان لوح انعام تو خواند هر چه در عالم نبيل فهمهاى زير كان كندست با تو گاه علم رخ كه گرد سم اسبت يافت گردد مقتدا يافت عز دين كسى كز خاك پايت شد عزيز قاعده ى كارت محمدوار باشد خلق خوب يك جمال از جودت و صد فرق خاكى بر مراد نعمت دنيا نباشد چون تو بخشى مستعار آفت دوران ز سعى دولتت يابد رفات بد سگالت را ز تاير قضا از درد زخم وقتهاى روشنت را هست بي طمعى قرين اينهمه حشمت ز يك تاير صبح بخت تست اى كه تا طبع سنايى نامه ى مدحت بخواند اى كه تا طبع سنايى نامه ى مدحت بخواند
  • آنكه روشن ديده گشت از گرد شادروان تو روشن از مهر تو باشد جسم ما چون جان تو مهر چون ماه نوست از غيرت دربان تو دفتر از جان ساختست امروز مدحت خوان تو حسن خلقت كرد چون ما چرخ را ز احسان تو مست احسان تو و خوان تواند اخوان تو يافت ما را در غريبى يك زمان مهمان تو كان فلان را از در بهمان گشن شد پر و بال داغ احسان تو دارد هر كه در گيتى اصيل گفتهاى قايلان سستست بى تو گاه قيل لب كه بوى مدح خلقت يافت گردد سلسبيل يافت ذل تن كسى كز رشك دستت شد ذليل آيت مدحت همى بر سدره خواند جبرييل يك شراب از لطفت و صد ربع مسكون پر غليل راحت كلى نباشد گر تو گويى مستحيل عرصه ى گردون به چشم همتت باشد قليل يافت چشمش رود نيل و گشت جسمش كان نيل وعده هاى صادقت را هست بي صبرى دليل باش تا خورشيد جاهت را فزون گردد جلال لولو مدح ترا بر ساحت گردون نشاند لولو مدح ترا بر ساحت گردون نشاند