'ابن خشاب' سپس گفت: 'به خدا سوگند من اين خطبه را در كتابهايى ديده ام كه دويست سال پيش از تولد شريف رضى تاليف شده است و آن را به خط عالمان و اديبانى ديده ام كه خط آنها را مى شناسم و آنان پيش از آنكه نقيب ابواحمد پدر شريف رضى متولد شود مى زيسته اند.'
آنگاه 'ابن ابى الحديد' مى گويد: 'من بخش عمده اين خطبه را در كتابهاى شيخ خود ابوالقاسم بلخى پيشواى معتزليان بغداد ديده ام و او به روزگار مقتدر عباسى، مدتها پيش از آنكه شريف رضى به دنيا بيايد مى زيسته است. همچنين بخش عمده ى اين خطبه را در كتاب ابوجعفر بن قبه، يكى از متكلمان بزرگ اماميه، ديده ام. كتاب او مشهور به كتاب الانصاف است و ابوجعفر قبه از شاگردان شيخ ابوالقاسم بلخى بود و در همان روزگار و پيش از آنكه شريف رضى ديده به جهان گشايد، درگذشته است.' [ شرح ابن ابى الحديد، ج 1، صص 206 -205. ]
امام زيدى، يحيى بن حمزه ى علوى، درگذشته به سال 745 هجرى در شرح حال على "ع" مى نويسد: 'بخش اعظم سخنان اميرمومنان على "ع" همان است كه در نهج البلاغه گرد آمده و اين موضوع به تواتر نقل شده است و همگى در صحت اين قول اتفاق نظر دارند.' [ مشكاه الانوار، ص 175، به نقل از: نهج البلاغه از كيست؟، ص 26. ] و استاد 'خليل هنداوى' مى گويد: 'هيچ كتابى را مانند نهج البلاغه پيدا نمى كنى كه داراى فصول مختلف و سبك واحد باشد و از شخصى واحد صادر شده باشد.از اين رو تاكيد داريم و تكرار مى كنيم كه نهج البلاغه از يك شخصيت صادر شده و يك نفس در آن دميده است.' [ سيد جواد مصطفوى، پرتوى از نهج البلاغه، انتشارات دانشگاه فردوسى، مشهد، 1372 ش.ص 165. ]