سخن ابن ابى الحديد معتزلى و ديگر عالمان - چشمه خورشید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چشمه خورشید - نسخه متنی

مصطفی دلشاد تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


سخن ابن ابى الحديد معتزلى و ديگر عالمان

ابن ابى الحديد معتزلى در شر نهج البلاغه خود رد صحت و اصالت نهج البلاغه سخنى بس گويا و استوار دارد، وى مى نويسد:'بسيارى از هواپرستان مى گويند بخشى عظيم از نهج البلاغه را دسته اى زا سخنوران شيعى ساخته و پرداخته و چه بسا قسمتهايى از اين كتاب را به سيد رضى و ديگران نسبت داده اند، اما اينان كسانى هستند كه پرده ى عصبيت چشم حقيقت بينشان را كور كرده است و از راه مستقيم و اشكار حق منحرف گشته اند.

براى اينكه نادرستى اين پندار را به اختصار روشن كنيم، بايد بگويم كه وضع نهج البلاغه، بنا به ين تصور كه از على "ع" نباشد، از دو حال خارج نيست. يا همه ى آن از ديگران است يا بخشى از آن، اما سستى و بطلات صورت اول به وضوح آشكار است، زيرا كه صحت اسناد بعضى از قسمتهاى آن به على "ع" به تواتر ثابت شده و همه با اغلب محدثان و بسيارى از مورخان، قسمتهاى زيادى از آن را نقل كرده اند و چون شيعه نبوده اند كسى نمى تواند نقل آنان را به غرضى حمل كند. صورت دوم نيز، همان معنى را تاييد مى كند، چون كسى كه به آيين سخن و خطابه آشنا و مانوس باشد و از علم بيان طرفى بربسته و در اين زمينه از ذوقى سالم و مجرب برخوردار باشد، بى ترديد سخن ركيك و فصيح و افصح و كلام اصيل و نو آمده و جديد را بازمى شناسد و چنانچه در برابر دفترى شامل مجموعه اى از سخنان دو يا چند خطيب قرار گيرد، اختلاف سبك و تفاوت سخن را در مى يابد، چنانكه ما به سبب آشنايى و معرفتى كه به شعر و نقد آن
داريم وقتى ديوان ابى تمام را ورق بزنيم و در ميان شعر او، قصيده يا قصايدى از ديگران باشد، به مدد ذوق، آن را از شعر ابى تمام تميز مى دهيم. براى اينكه شعر او و روح سبك و انديشه ى او در شعر، با ديگران تفاوتهايى محسوس دارد...

وقتى خواننده به تامل در نهج البلاغه مى انديشد، همه ى آن را آب زلالى از يك سرچشمه، برخوردار از يك رو و جوهر و داراى يك طرز و سبك مى يابد، عينا مانند جسم ساده و بسيطى كه هيچ جزء آن در ماهى با ديگر اجزا اختلافى ندارد و همانند قرآن كريم كه اول آن چون وسط آن و وسط آن مانند آخر آن است... با اين برهان قاطع و روشن خطاى كسانى كه مى پندارند اين كتاب يا بخشى از آن به نام على عليه السلام جعل و نوشته شده است آشكار مى شود.' [ نهج البلاغه از كيست؟. صص 24 -23. ] همچنين 'ابن ابى الحديد' از شيخ و استاد خود 'ابوالخير مصدق بن شبيب واسطى' نقل كرده اس كه روزى خطبه ى 'شقشقيه' "خطبه ى سوم نهج البلاغه" را نزد استادش 'ابومحمد عبدالله بن احمد' معروف به 'ابن خشاب' مى خوانده است، پس از پايان خطبه 'ابوالخير' از 'ابن خشاب' مى پرسد: 'آيا معتقدى اين خطبه مجعول و ساختگى است؟' و 'ابن خشاب' پاسخ داد: 'به خدا سوگند هرگز! و من يقين دارم كه اين گفتار على "ع" است، همانگونه كه يقين دارم تو مصدق پسر شبيبى.'

'ابوالخير' گويد به او گفتم: 'بسيارى از مردمان مى گويند اين خطبه از خود شريف رضى است كه خدايش رحمت كند.'

گفت: 'اين روح و انديشه و اين سبك و اسلوب سخن كجا و شريف رضى و ديگران كجا . ما با رسائل شريف رضى آشناييم و سبك و روش و هنر او را هم در نثر مى شناسيم و با همه ى ارزشى كه دارد در قبال اين كلام ارزشى ندارد، نه سركه است و نه شراب.'

/ 273