سيرت نبوى
"لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر و ذكر الله كثيرا." [ قرآن، احزاب 21. ]هر آينه شما را در "خصلتها و روش" رسول خدا نمونه و سرمشقى نيكو و پسنديده است براى كسى كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خداى را بسيار ياد مى كند .
خداى متعال پيامبر اكرم "ص" را منبعى معرفى كرده است كه مسلمانان مى توانند آن حضرت را الگويى تام و تمام بگيرند و همه ى اعمال و رفتار و وظايف خود و راه و روش زندگى خويش را در همه ى وجوه از آن استخراج كنند و بدو تاسى نمايند و به سلامت، قوت، عزت و عظمت دست يابند.
هر كه عشق مصطفى سامان اوست
بحر و بر در گوشه ى دامان اوست
بحر و بر در گوشه ى دامان اوست
بحر و بر در گوشه ى دامان اوست
اميرمومنان على "ع" رد موارد متعدد الگو بودن پيامبر اكرم "ص" به عنوان الگويى تام و تمام را مطرح كرده و راه و رسم و سيرت آن حضرت را تبيين نموده است.
'و لقد كان فى رسول الله- صلى الله عليه و اله- كاف لك فى الاسوه. و ذليل لك على ذم الدنيا و عيبها و كثره مخازيها و مساويها، اذ قبضت عنه اطرافها و وطئت لغيره اكنافها و فطم عن رضاعها و زوى عن زخارفها.' [ نهج البلاغه، خطبه 140. ]
براى تو بسنده است رسول خدا "ص" را مقتدا گردانى و راهنماى شناخت بدى و يعبهاى دنيا و بسيارى خوارى و زشتيهاى فراوانش بدانى، كه چگونه
دلبستگيهاى آن از او گرفته شده و براى غير او گسترده شده. از نوش آن نخورد،و از زيورهايش بهره نبرد.
'فتاس بنبيك الاطيب الاطهر- صلى الله عليه و اله- فان فيه اسوه لمن تاسى و عزاء لمن تعزى. و احب العباد الى الله المتاسى بنبيه و المقتص لاثره. قضم الدنيا قضما و لم يعرها طرفا. اهضم اهل الدنيا كشحا و اخمصهم من الدنيا بطنا. عرضت عليه الدنيا فابى ان يقبلها و علم ان الله سبحانه ابغض شيئا فابغضه و حقر شيئا فحقره و صغر شيئا فصغره. و لو لم يكن فينا الا حبنا ما ابغض الله و رسوله و تعظيمنا ما صغر الله و رسوله، لكفى به شقاقا لله و محاده عن امر الله.' [ همان. ]
از پيامبر پاك و پاكيزه ات پيروى كن، زيرا راه و رسمش سرمشقى "نيكو" است براى كسى كه بخواهد تاسى جويد و انتسابى است "عالى" براى كسى كه بخواهد منتسب گردد و محبوبترين بندگان نزد خداوند كسى است كه از پيمبرش سرمشق گيرد و قدم در جاى قدم او گذارد. از دنيا چندان نخورد كه دهان را پركند و بدان ننگريست چندان كه گوشه ى چشم بدان افكند. تهيگاه او از همه ى مردم دنيا لاغرتر بود و شكم او از همه خالى تر. دنيا را به او نشان دادند، آن را نپذيرفت و- چون- د انست خدا چيزى را دشمن مى دارد، آن را دشمن داشت "و ترك آن گفت" و چيزى را كه خار شمرده است، آن را خوار انگاشت و چيزى را كه كوچك شمرده است، آن را كوچك داشت و اگر در ما نبود جز دوستى آنچه خدا و رسول، آن را دشمن مى دارند و بزرگ ديدن آنچه خدا و رسول، ن را خرد مى شمارند، براى نشان دادن مخالف ما با خدا كافى بود و سرپيچى ما را از فرمانهاى او آشكار مى نمود.