وفات سيد رضى - چشمه خورشید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چشمه خورشید - نسخه متنی

مصطفی دلشاد تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نهج البلاغه

مهمترين و گرانسنگ ترين تاليف سيد رضى كه هيچ كتابى پس از قرآن كريم به والايى و شيوايى و گرانمايگى و جاودانگى آن نمى رسد و سيد رضى آن را در سال 400 هجرى، شش سال پيش از وفاتش تاليف كرده است.

شريف رضى با حسن سليقه و نبوغ ادبى و در سايه دانش گسترده خود و با استفاده از كتابخانه شخصى خود، [ ن. ك: كوركيس عواد، خزائن الكتب القديمه فى العراق، الطبعه الثانيه، دارالرائد العربى، بيروت، 1406 ق. ص 231. ] و كتابخانه بزرگ برادرش سيد مرتضى [ همان، صص 235 -234. ] و كتابخانه ى بى نظير شاپور بن اردشير وزير شيعى بهاء الدوله ديلمى كه متجاوز از ده هزار مجلد تاب نفيس داشته است [ ن. ك: المنتظم، ج 15، ص 172،الكامل فى التاريخ، ج 9، ص 350، خزائن الكتب القديمه فى العراق، ص 145 -140. ] و نيز ديگر گنجينه هاى كتاب در روزگار خود، به گزينشى شگفت دست زد و از ميان ان منابع و مآخذ مجموعه اى از خطبه ها، سخنان، نامه ها، وصيت نامه ها، فرمانها،بخشنامه ها، عهدنامه ها، دعاها و سخنان كوتاه حكمت آميز اميرمومنان على "ع" را گرد آورد و با ترتيبى نيكو تدوين نمود.

وفات سيد رضى

شريف رضى در روز يكشنبه ششم محرم سال 406 هجرى در سن چهل و هفت سالگى زندگى پربركت خويش را به پايان برد. [ رجال النجاشى، ص 283، تاريخ بغداد، ج 2، ص 247، وفيات الاعيان، ج 4، ص 419. ]

وزير ابوغالب فخر الملك و ساير وزرا و اعيان و اشراف و قضات همگى با پاى برهنه به رسم عزا در خانه ى او حضور يافتند و فخر المل بر جنازه ى او نماز گزارد و در همان منزل دفن شد. سپس او را به كربلا بردند و در كنار قبر پدرش 'حسين بن موسى' دفن كردند. [ عمده الطالب، ص 204، الدرجات الرفيعه، ص 487، حقائق التاويل، مقدمه، ص 111. ]

برادرش سيد مرتضى از شدت تاسف و تالم نتوانست بر جنازه ى برادر حاضر شود و از شدت اندوه و بى قرارى به حرم امام موسى بن جعفر "ع" پناه برد كه قادر نبود به تابوت او نظر كند. جمعى بسيار از معاصران سيد رضى براى او مرثيه سرودند و در پيشاپيش آنان سيد مرتضى علم الهدى است كه چنين سرود:




  • يا للرجال لفجعه جذمت يدى
    ما زلت احذر وردها حتى اتت
    فحسوتها فى بغض ما انا حاس



  • وددتها ذهبت على براسى
    فحسوتها فى بغض ما انا حاس
    فحسوتها فى بغض ما انا حاس



[ [ابوالقاسم على بن الحسين الموسوى "الشريف المرتضى"، ديوان الشريف المرتضى، حققه و رتب قوافيه و فسر الفاظه رشيد الصفار، راجعه و ترجم اعيانه مصطفى جواد، قدم له محمد رضا الشبيبى، الطبعه الاولى، دارالبلاغه، 1418 ق. ج 1، ص 577, بدين صورت نيز نقل شده است:




  • يا للرجال لفجعه جذمه يدى
    ما زلت احذر وقعها حتى اتت
    فحسوتها فى بعض ما انا حاس



  • و وددت لو ذهبت على براسى
    فحسوتها فى بعض ما انا حاس
    فحسوتها فى بعض ما انا حاس



امل الامل، ج 2، ص 265، الدرجات الرفيعه، ص 478: الغدير، ج 4، صص 211 -210.] ]
اى ياران، فرياد از فاجعه اى كه بازويم را شكست، اى كاش جان مرا هم برده بود،

پيوسته از پيش آمدنش بيمناك و برحذر بودم تا اينكه در رسيد و شرنگ مصيبت در كامم ريخت

/ 273