ترجمه و شرح نهج البلاغه
به قلم سيد على نقى قيض الاسلام، درگذشته به سال 1364 شمسى. اين ترجمه نخستين ترجمه اى از نهج البلاغه است كه مقبول همگان افتاد و اين كتاب بى نظير را از دايره ى عربى دانان بيرون آورد و در اختيار فارسى زبانان قرار داد. اين ترجمه در خور فهم هر فارسى زبان است و كلمات و جملاتى كه به شرح نياز داشته، مختصرا ميان دو هلال "كه با متن آميخته نشود" شرح شده است.
نمونه ى ترجمه
"و من كلام له عليه السلام فى امر البيعه"
'لم تكن بيعتكم اياى فلته و ليس امرى و امركم واحدا. انى اريدكم لله و انتم تريدوتنى لانفسكم، ايها الناس، اعينونى على انفسكم و ايم الله لا نصفن المظلوم من ظالمه ولا قودن الظالم بخزامته، حتى اورده منهل الحق ان كان كارها.' [ نهج البلاغه، كلام 136. ]
"از سخنان آن حضرت عليه السلام است:براى اصحابش فرمود كه منظورشان از بيعت با آن بزرگوار به دست آوردن رياست و متاع دنيا بود نه ترويج دين مقدس اسلام"
بيعت شما با من بدون فكر و انديشه نبود "بلكه همه اجتماع كرده از روى فكر و انديشه ى درست اقدام بر اين امر نموديد، پس نباى هيچ يك از شما نقض بيعت كرده يا پشيمان شويد و اين مانند بيعت با ابى بكر نبود كه بى انديشه انجام د اديد و عمر گفت: ان بيعه ابى بكر كانت فلته وقى الله شرها، فمن عاد الى مثلها فاقتلوه يعنى بيعت با ابى بكر بى انديشه انجام گرفت، خدا از شر آن نگاه دارد، پس اگر ديگرى به مانند آن بازگردد او را بكشيد" و كار منو شما يكسان نيست "زيرا من شما را براى خدا "ترويج از قواعد دين" مى خواهم و شما را براى "به دست آوردن بهره هاى دنياى" خود مى خواهيد! اى مردم مرا بر نفس اماره ى خودتان يارى كنيد "از هواى نفس پيروى نكرده مطيع و فرمانبردار من باشيد". سوگند به خدا براى گرفتن حق ستمديده از ستمگر از روى عدل و انصاف حكم مى كنم و ستمكار با حلقه ى بينى او مى كشم "مانند شتر كه در بينى اش حلقه كنند و مهارش را بكشند" تا اينكه او را به آب خور حق وارد سازم اگر چه به آن بى ميل باشد "ستمگر را ذليل وخوار گردانم تا حق ستمديده را از او بستانم ". [ ترجمه و شرح فيض الاسلام، ج 2، ص 409. ]