ترديد در انتساب نهج البلاغه به امام
برخى از تذكره نويسان و مولفان تراجم و رجال در كتابهاى خود در انتساب نهج البلاغه به اميرمومنان على "ع" ترديد روا داشته اند و آن را ساخته ى جمعى از سخنوران شيعى و از جمله شريف رضى يا شرف مرتضى معرفى كرده اند و گفته اند كه نسبت دادن بخش عمده اى زا نهج البلاغه به على بن ابى طالب "ع" نسبتى نادرست است.'براى بعضى از گذشتگان دشوار بوده است كه بپذيرند نهج البلاغه نمونه اى از كلام على "ع" و نمودارى است خط مشى كلى او در دين و سياست و اداره ى مملكت و
برنامه اى كه وى مى خواست در زمان خلافت خود آن را به اجرا در آورد. و از اين جهت آن را آماج تيرهاى شك و ترديد كرده اند و پنداشته اند كه نهج البلاغه از سخنان على "ع" نيست، بلكه سيد رضى- كه آن را جمع كرده- خود ساخته و به آن حضرت نسبت داده است.' [ نهج البلاغه از كيست؟، ص 19. ]
نخستين شخصى كه در درستى انتساب نهج البلاغه به اميرمومنان على "ع" تشكيك روا داشته، 'ابن خلكان'
[ 'ابوالعباس احمد بن محمد بن ابراهيم بن ابى بكر بن خلكان' از مورخان و تراجم نويسان بلند آوازه است كه كتاب 'وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان' وى از مشهورترين كتابهاى تراجم است. 'ابن خلكان' مردى فاضل و اديب و عاشق و شيفته ى اشعار 'يزيد بن معاويه بن ابى سفيان' بود و آن قدر به شعر 'يزيد' اهميت مى داد و بدان ارادت داشت و آن را مى شناخت كه اصيل آن را از منحولش جدا مى ساخت و اشعار اصيل او را حفظ داشت و بدان مباهات مى كرد. وى در بيان شرح حال 'محمد بن عمران مرزبانى' در گذشته به سال 384، كه نخستين بار ديوان 'يزيد بن معاويه' را جمع كرده است، مى گويد شعر 'يزيد' يا وجود اندك بودن، در نهايت حسن است و من به سبب شيفتگى به شعر 'يزيد تمام ديوان او را حفظ كرده ام. و اضافه مى كند كه اشعار خالص و صحيح 'يزيد' را از اشعار منسوب به او خوب شناخته و تشخيص داده است. 'ابن خلكان' از عالمان بسيار متعصب بوده كه آثار و نشانه هاى اين تعصب در كتاب او واضح و آشكار است. ر. ك: وفيات: الاعيان، ج 4، ص 354. فوات الوفيات، ج 1، صص 336 -330. الكنى و الالقاب، ج 1، صص 275 -273. ]
در گذشته به سال 681 هگرى است. وى در ضمن شرح حال سيد مرتضى مى نويسد: 'ميان مردمان درباره گرد آورنده ى نهج البلاغه كه مجموعه اى زا سخنان امام على بن ابى طالب "رض" است اختلاف نظر وجود دارد كه آيا سيد مرتضى آن را گرد آورده است يا بردارش سيد رضى؟ و نيز گفته اند كه اين كتاب از كلمات على نيست، بلكه همان كسى كه ان را گرد آورى كرده، به وى نسبت داده است و همان كس، آن كلمات را ساخته و پرداخته است، والله اعلم.' [ وفيات الاعيان، ج 3، ص 313. ]
پس از 'ابن خلكان' عده اى ديگر هم، به همين سبك و سياق، گفته ى او را تكرار كرده اند و انتساب نهج البلاغه به امام على "ع" را مورد ترديد قرار داده اند. 'ابن اثير حلبى' در گذشته به سال 737 هجرى، در كتاب 'المختصر المختار من وفيات الاعيان'، همين مطلب را عينا آورده است. [ پژوهشى در اسناد و مدارك نهج البلاغه، ص 48. ]
'شمس الدين ذهبى' درگذشته به سال 748 هجرى، در شرح حال سيد مرتضى مى نويسد: 'وى متهم به ساختن و جعل كتاب نهج البلاغه است.' [ ميزان الاعتدال، ج 124و 3. ]
'صلاح الدين صفدى' در گذشته به سال 764 هجرى، در شرح حال شرف مرتضى سخن 'بان خلكان' را تكرار كرده است. [ الوافى بالوفيات، ج 21، ص 7. ] البته 'صفدى' در شرح حال شريف رضى مى نويسد: 'گمان مى كنند كه نهج البلاغه انشاى اوست ولى من از شيخ الامام علامه تقى الدين احمد بن تميمه رحمه الله تعالى شنيدم كه مى گفت چنين نيست كه نهج البلاغه انشاى سيد رضى باشد، بلكه كلام على بن ابى طالب و كلام سيد رضى در نهج البلاغه شناخته شده است.' [ همان، ج 2، ص 375. ]