جاذبه و دافعه اميرمومنان - چشمه خورشید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چشمه خورشید - نسخه متنی

مصطفی دلشاد تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


جاذبه و دافعه اميرمومنان

'هلك فى رجلان: محب غال و مبغض قال.' [ همان حكمت 117. ]

دو كس در برخورد با من هلاك شدند: دوست غلو كننده و دشمن بدخواه.

'شعبى' [ 'ابوعمر عامر بن شراحيل كوفى' منسوب به 'شعب' تيره اى از 'همدان' از بزرگان تابعين و سروروان ايشان است. وى فقيه و شاعر بود و از صد و پنجاه تن از اصحاب رسول خدا "ص" حديث روايت كرده است. در كوفه به دنيا آمد و در همان جا رشد كرد و در همان جا در سال 103 هجرى وفات يافت. وقتى 'عبدالملك بن مروان' قدرت را به دست گرفت، به او پيوست و نديم و همدم او شد.'مكحول' گفته است كه من از 'شعبى' فقيه تر نديدم و نيز 'ابواسامه' او را' ابن عباس' زمان خود شمرده است، ولى علماى شيعه او را به سبب وابستگيها و كردارش مذموم دانسته اند. ر. ك: الطبقات الكبرى، ج 6، صص 256 -246، ابونعيم احمد بن عبدالله بن احمد الاصبهانى، حليه الاولياء و طبقات الاصفياء، دار الفكر، بيروت، ج 4، صص 338 -310، تاريخ بغداد، ج 12، صص 233 -227، جمال الدين محمد ابن مكرم ابن منظور، مختصر تاريخ دمشق لابن عساكر، الطبعه الاولى، دارالفكر، دمشق، 1408 -1404 ق. ج 11، صص 263 -249، شمى الدين ابوالعباس احمد بن محمد ابن خلكان، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، تحقيق احسان عباس دار الثقافه، بيروت، ج 2، صص 15 -12، شهاب الدين احمد بن على ابن حجر العسقلانى، تهذيب التهذيب، دار الفكر، بيروت، 1404 ق. ج 5، صص 60 -57، الشيخ عباس القمى، الكنى و الالقاب، المطبعه الحيدريه، النجف، 1376 ق. ج 2، صص 333 -332. ]

درباره على "ع" گويد:'على بن ابى طالب در اين امت همچون مسيح بن مريم در بنى اسرائيلاست كه گروهى از مردم از شدت دوستى اش به كفر كشيده شدند و گروهى از مردم از شدت دشمنى با او.' [ ابوعمر احمد بن محمد بن عبد ربه الاندلسى، العقد الفريد،شرحه و ضبطه و عنون موضوعاته احمد امين، احمد الزين، ابراهيم الابيارى، الطبعه الاولى، دار الاندلس، بيروت، 1408 ق. ج 3، ص 313. ]

على "ع" از چنان جاذبه و دافعه اى برخوردار بود كه شايد در تمام قرون و اعصار جاذبه و دافعه اى به نيرومندى جاذبه و دافعه ى آن حضرت نتوان يافت. دوستان و شيفتگانش در عشق او سوخته اند و در راه دوستى او سر از پا نشناخته اند و بدخواهان و دشمنانش در دشمنى با او تاخته اند و در راه كينه به او هيچ حد و مرزى را پاس نداشته اند، [ ن. ك: مرتضى مطهرى، جاذبه و دافعه على عليه السلام، چاپ اول، انتشارات حسينيه ى ارشاد، تهران، 1349 ش. ص 25 -22. ] و اين امر تا سر حد ايمان و كفر بوده است.

'لوضربت خيشوم المومن بسيفى هذا على ان يبغضى، ما ابغضنى و لو صببت الدينا بجماتها على المنافق على ان يحبنى، ما احبنى. و ذلك انه قضى فانقضى على لسان النبى الامى- صلى الله عليه و اله و سلم- انه قال: يا على لا يبغضك مومن و لا يحبك منافق.' [ نهج البلاغه، حكمت 45. ]
اگر با اين شمشيرم بر بينى مومن بزنم كه مرا دشمن بدارد، دشمن نخواهد داشت و اگر تمام دنيا را در گلوى منافق بريزم كه مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت. و اين به خاطر آن است كه بر زبان پيامبر امى "ص" گذشته است كه فرمود: اى على، هيچ مومنى تو را دشمن نمى دارد و هيچ منافقى تو را دوست نخواهد داشت.

بسيارى از سر 'جهالت'، 'حسادت'، 'خيانت'، 'رقابت' و 'عدالت' با اميرمومنان " ع" به دشمنى برخاستند. بخشى از عرب به سبب آنكه شاخهاى نظام جاهلى به دست على "ع" شكسته شده بود، دشمن او بودند و كينه هاى 'بدر'. 'احد' و 'احزاب' و ... در دلشان مى جوشيد. [ ن. ك: شرح ابن ابى الحديد، ج 12، ص 84، السيد عبدالحسين شرف الدين الموسوى، المراجعات، دار الصادق للمطبوعات، بيروت، 1393 ق. صص 268 -267. ]

او پرچمدار پيروز اسلام بود و دين خدا به همت جهاد و شجاعت او قوت يافت و استوار گرديد. در ميدانهاى پيكار با شرك و كفر كسى را ياراى مقابله با او نبود و او باكى نداشت كه به سوى مرگ رود يا مرگ به سوى او آيد.

/ 273