نهج البلاغه
ترجمه ى ناصر احمدزاده.نمونه ى ترجمه
'لا مال اعوذ من العقل و لا وحده اوحش من العجب و لا عقل كالتدبير و لاكرم كلاتقوى و لا قرين كحسن الخلق و لا ميراث كالادب و لا قائد كلاتوفيق و لا تجارهكالعمل الصالح و لا ربح كالثواب و لا ورع كالوقوف عند الشبهه و لا زهد كالزهد فى الحرام و لا علم كالتفكر و لاعباده كاداء الفرائض و لا ايمان الحياء و الصبر و لا حسب كالتواضع و لا شرف كالعلم و لا عز كالحلم و لا مظاهره اوثق من المشاوره.' [ نهج البلاغه، حكمت 113. ]
هيچ مالى سومندتر از خردمدى نيست و هيچ تنهايى وحشتناكتر از خودپسندى و هيچ خردى چون تدبير نيست و هيچ بخشش و بزرگوارى مانند پرهيزگارى نيست و هيچ همنشينى بسان خوشخويى و هيچ ميراثى همچون ادب نيست و هيچ رهبرى مانند موفقيت و هيچ تجارت و سودايى چون نكوكارى و هيچ بهره اى چونان ثواب اندوزى و هيچ پارسايى به از ترديد و درنگ و هيچ زهدى چون خوددارى از حرام و هيچ دانشى بهتر از پژوهيدن و هيچ پرستشى همچون واجبى را انجام دادن و هيچ ايمانى مثل شرم و شكيبايى و هيچ حسب و افتخارى بالاتر از فروتنى نيست و هيچ شرافتى به از دنايى و هيچ عزتى برابر بردبارى و هيچ پشتيبانى مطمئن تر از رايزنى نيست. [ نهج البلاغه، ترجمه ى ناصر احمدزاده، چاپ اول، انتشارات اشرفى، 1377 ش. صص 342 -341. ]
شرح نهج البلاغه يا بخشى از آن
مفاهيم بلند و معانى عميق و وجوه گوناگون نهج البلاغه كه چون معجزه اى قولى، شيفتگان حقيقت را پويسته مسحور خود كرده است، علت رويكرد انديشمندان براى شرح آن بوده است و از همان عصر تاليف اين ضرورت پيدا شده و بزرگانى بدين امر خطير كمر همت بسته و تلاش كرده اند اين كتاب شگفت را يا بخشهايى از آن را شرح كنند. اينكه چه كسى نخستين شرح را بر نهج البلاغه نگاشته است، دقيقا مشخص نيست، اما به احتمال زياد نخستين شارح نهج البلاغه، ابونصر احمد بن محمد بن مسعود و برى حنفى ازعالمان بزرگى است كه پيش از سال 552 هجرى مى زيسته است و كتابى در شرح مشكلات نهج البلاغه تالف كرده و از آنچه پيشگامان شرح نهج البلاغه در قرن ششم از وى نقل كرده اند، مشخص است كه او دانشمندى كم مانند و متكلم و فيلسوف و ادبى برجسته بوده است. [ ن. ك:الذريعه، ج 14، ص 115، معارج نهج البلاغه، مقدمه ى، ص 3. ] چنانكه ظهير الدين ابوالحسن على بن زيد بيهقى معروف بهفريد خراسان، در گذشته به سال 565 هجرى، در شرح نهج البلاغه خود "معارج نهج البلاغه" كه آن را در سال 552 هجرى به پايان برده است 7 هفتاد و يك مورد از شرح نهج البلاغه و برى نقل مطلب كرده است، [ ن. ك: معارج نهج البلاغه، مقدمه صص 69 و 35. ] و نيز على بن ناصر سرخسى، از عالمان قرن ششم،در شرح نهج البلاغه خود "اعلام نهج البلاغه" از امام وبرى مطالبى نقل كرده است. [ ن. ك: اعلام نهج البلاغه، صص 69 و 35. ] البته شيخ آقا بزرگ تهرانى بر اين است كه نخستين شرح را بر نهج البلاغه، خود سيد رضى نوشته كه در واقع تعليقاتى بر نهج البلاغه بوده است، [ الذريعه، ج 14،ص 146. ] و پس از او سيد مرتضى، درگذشته به سال 436 هجرى، شرحى بر خطبه ى 'شقشقيه' نوشته بوده است.
از عصر تاليف نهج البلاغه تا كنون بيش از دويست شرح بر تمام نهج البلاغه يا بخشى از آن نوشته شده كه متاسفانه بسيارى از شرحههاى متقدم از دست رفته است . در زير به تعدادى از آنها اشاره مى شود. [ ن. ك: الذريعه، ج 14، صص 160 -113: الغدير، ج 4، صص 193 -186، مصادر نهج البلاغه، ج 1، صص 254 -203: ما كتب عن الرسول و اهل البيت، ج 6، صص 89 -66، حسين جمعه العاملى، شروح نهج البلاغه، الطبعه الاولى، مطبعه و زنكوغراف الفكر، بيروت 1403 ق. صص 111 -35. ]