نمونه هايى از سجع در كلام امير
1. اميرمومنان على "ع" در سخنى كه به نكوهش مخالفان پرداخته است و چنين مى نمايد كه اين خطبه را درباره ى طلحه و زبير و اصحاب جمل گفته باشد، [ منهاج البراعه الخوئى، ج 3، ص 151. پرتوى از نهج البلاغه، ج 1، ص 175. ] چنين مى فرمايد:'اتخذوا الشيطان لامرهم ملاكا و اتخذهم له اشراكا، فباض و فرخ فى صدورهم و دب و درج فى حجورهم، فنظر باعينهم و نطق بالسنتهم، فركب بهم الزلل و زين لهم الخطل فعل من قد شركه الشيطان فى سلطانه و نطق بالباطل على لسانه.' [ نهج البلاغه، خطبه ى 7. ]شيطان را پشتوانه ى خود گرفتند و او از آنان دامها يافت، در سينه هايشان جاى گرفت و در كنارشان پرورش يافت. پس آنچه مى ديدند شيطان بديشان مى نمود و آنچه مى گفتند سخن او بود. به راه خطايشان برد و زشت را در ديده ى آنان آراست. شريك او شدند و كردند و گفتند، چنانكه او خواست.
2. امير بيان "ع" در نكوهش بصره و مردم آن پس از جنگ جمل چون وارد بصره شد سخنى ايراد كرده، [ ن. ك: ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيبه الدينورى، عيون الاخبار، دارالكتاب العربى، بيروت، ج 1، ص 217، ابوحنيفه احمد بن داود الدينورى، الاخبار الطوال، تحقيق عبدالمنعم عامر، الطبعه الاولى، داراحياء الكتب العربيه، القاهره، 1960 م. ص 151، ابوعبدالله محمد بن النعمان البغدادى الملقب بالمفيد، الجمل و النصره لسيد العتره فى حرب البصره، تحقيق السيد على مير شريفى، الطبعه الاولى، مكتبه الاعلام الاسلامى، قم، 1413 ق. ص 407. ] كه در آن سجع به زيباترين و روان ترين صورت آمده است:'كنتم جند المرآه و اتباع البهيمه رغا فاجبتم و عقر فهربتم. اخلاقكم دقاق و عهدكم شقاق و دينكم نفاق و ماوكم زعاق و المقيم بين اظهركم مرتهن بذنبه و الشاخص عنكم متدارك برحمه من ربه.' [ نهج البلاغه، كلام 13. ]
سياه زن بوديد و از چهارپا پيروى نموديد! بانگ كرد و پاسخ گفتيد، پى شد و گريختيد. خوى شما پست است و پيمانتان دستخوش شكست. دو رويى تان شعار است و آبتان تلخ و ناگوار. آن كه ميان شما به سر برد، به كيفر گناهش گرفتار و آن كه شما را ترك گويد، مشمول آمرزش پروردگار.
2. اميرمومنان "ع" در خطبه اى كه پس از جنگ جمل در نكوهش بصره و مردم آن در ميان ايشان ايراد كرده چنين فرموده است: [ الجمل، ص 407. ]
'الرضكم قريبه من الماء، بعيده من السماء. خفت عقولكم و سفهت حلولمكم. فانتم غرض لنا بل و اكله لاكل و فريسه لصائل.' [ نهج البلاغه، كلام 14. ]
سرزمين شما به آب نزديك است و دور از آسمان. خردهايتان اندك است و سفاهت در شما نمايان. نشانه ى تير بلاييد و طعمه ى لقمه ربايان و شكار حمله كنندگان.
4. امير بيان "ع" در ضمن خطبه اى درباره ى روزگار و مردم كه آن را در مسجد كوفه و در برابر عموم مردم ايراد كرده، [ پرتوى از نهج البلاغه، ج 1، ص 390. ] چنين فرموده است:'ايها الناس، انا قد اصبحنا فى دهر عنود و زمن كنود، يعد فيه المحسن مسيئا و يزداد الظالم فيه عتوا. لا ننتفع بما علمنا و لا نسال عما جهلنا و لا نتخوف قارعه حتى تحل بنا.' [ نهج البلاغه، خطبه ى 110. ]