اميرمومنان على "ع" در سخنى حكيمانه به 'حارث اعور' فرموده است: [ مروج الذهب، ج 3، ص 96. ]
'و فى القرآن نبا ما قبلكم و خبر ما بعدكم و حكم ما بينكم.' [ نهج البلاغه، حكمت 313. ]
در قرآن است خبر آنچه پيش از شما بود و خبر آنچه پس از شماست و حكم آنكه چگونه بايدتان زندگى نمود.
آن حضرت در ضمن خطبه اى كه در آن مردمان را موعظت كرده و فضايل قرآن را بيان نموده و مردمان را از بدعت نهى كرده، درباره ى محتواى قرآن فرموده است:'فانه فيه شفاء من اكبر الداء و هو الفكر و النفاق و الغى و الضلال.' [ همان، خطبه ى 176. ]
بى گمان قرآن بزرگترين درد رابهبودى است و آن كفر و دو رويى و بيراهه شدن و گمرهى است.
اميرمومنان "ع" در توصيف قرآن و بيان فضايل آن فرموده است:'و اعلموا ان هذا القرآن هو الناصح الذى لا يغش و الهادى الذى لا يضل و المحدث الذى لا يكذب. و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزياده او نقصان: زياده فى هدى، او نقصان من عمى. و اعلموا انه ليس على احد بعد القرآن من فاقهو لا لاحد قبل القرآن من غنى، فاستشفوه من اوائكم و استعينوا به على لاوائكم... فاسالوا الله به و توجهو اليه بحبه و لا تسالو به خلقه، انه ما توجه العباد الى الله تعالى بمثله. و اعلموا انه شافع مشفع و قائل مصدق و انه من شفع له القرآن يوم القيامه شفع فيه و من محل به القرآن يوم القيامه صدق عليه، فانه ينادى مناد يوم القيامه، 'الا ان كل حارث مبتلى فى حرثه و عاقبه عمله، غير حرثه القرآن.' فكونوا من حرثته و اتباعه و استدلوه على ربكم و استنصحوه على انفسكم و اتهموا عليه آراءكم و استغشوا فيه اهواءكم.' [ همان. ] و بدانيد كحه اين قرآن پند دهنده اى است كه فريب ندهد و راهنمايى است كه گمراه نكند و سخنگويى است كه دروغ نگويد و كسى با قرآن ننشست جز كه چون برخاست افزون شد يا از وى كاست: افزونى در رستگارى و كاهش از كورى "و دل بيمارى" و بدانيد كسى را كه با قرآن است نياز نباشد و بى قرآن بى نياز نباشد، پس بهبودى خود را از قرآن بخواهيد و در سختيها از آن طلب يارى نماييد..
پس آنچه مى خواهيد به وسيله ى قرآن از خدا بخواهيد و با دوستى قرآن به خدا روى آريد و هرگز به وسيله ى كتاب خدا چيزى مخواهيد از آفريدگان، كه بندگان روى به خدا نكردند با وسيله اى مانند قرآن و بدانيد كه قرآن شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته است و گوينده اى است كه سخنش تصديق شده است. ان را كه قرآن در قيامت شفاعت كند، شفاعتش را بپذيرند و آن را كه قرآن سعايت كند، گواهش اش به زيان او گيرند. همانا روز رستاخير منادى بانگ برآرد كه: 'هان! امروز هر كس گرفتار بذرى است كه افشانده و گرفتار عاقبت كارى است كه انجام داده'. پس در شار بذرافشانان قرآن و پيروان آن باشيد. با قران خدا را بشناسيد و بدان خويشتن را اندرز دهيد و رايهايتان را "كه با قرآن سازوار نيست" متهم داريد و خواهشهاى نفسانى خود را خيانتكار انگاريد.
على "ع" در طخبه اى ديگر كه در آن درباره ى قدرت خداوند و فضايل قرآن و سفارش به پرواپيشگى سخن رانده چنين فرموده است:'فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق. حجه الله على خلقه، اخذ عليه ميثاقهم و ارتهن عليهم انفسهم. اتم نوره و اكمل به دينه.' [ همان، خطبه ى 183. ] پس قرآن فرمان دهنده است و بازدارند، خاموش است و گوينده. حجت خداست بر آفريدگانش كه بدان پيمان گرفته است از ايشان و همگان را نهاده است در گرو آن. نور "هدايت" خود را با قران تمام گرداند و دين خود را بدان به كمال رساند.