چشمه خورشید نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
امام "ع" در خطبه اى كه درباره ى احاطه ى علم خداوند به تمام امور و جزئيات و تشويق به پرواپيشگى و برترى اسلام و قرآن سخن رانده فرموده است:'ثم انزل عليه الكتاب نورا لا تطفا مصابيحه و سراجا لا يخبو توقده و بحر الا يدرك قعره و منهاجا لا يضل نهجه و شعاعا لا يظلم ضووه و فرقانا لا يحمد برهانه و تبيانا لفا تهدم اركانه و شفاء لا تخشى اسقامه و عزا لا تهزم انصاره و حقا لا تخذل اعوانه. فهو معدن الايمان و بحبوحته و ينابيع العلم و بحوره، و رياض العدل و غدرانه و اثافى الاسلام و بنيانه و اوديه الحق و غيطانه. و بحر لا ينزفه المستنزفون و عيون لا ينضبها الماتحون و مناهل لا يغضيها الواردون و منازل لا يضل نهجها المسافرون و اعلام لا يعمى عنها السائرون و آكام لا يجوز عنها القاصدون. جعله الله ريا لعطش العلماء و ربيعا لقلوب الفقهاء و مجاج لطرق الفصلحاء و دواء ليس بعده داء و نورا ليس معه ظلمته و حبلا وثيقا عروته و معقلا منيعا ذورته و عزا لمن تولاه و سلما لمن دخله و هدى لمن ائتم به و عذرا لمن انتحله و برهانا لمن تكلم به و شاهدا لعن خاصم به و فلجا لمن حاج به و حاملا لمن استلام و علما لمن وعى و حديثا لمن روى و حكما لمن قضى.' [ همان، خطبه ى 198. ]
پس فروفرستاد بر او قرآن را، نورى كه چراغهاى آن فرو نميرد و چراغى كه افروختگى اش كاهش نپذيرد و دريايى كه ژرفاى آن كس نداند و راهى كه پيمودنش رهرو را به گمراهى نكشاند.و پرتوى كه فروغ آن تيرگى نگيرد و فرقانى كه نور برهانش خاموش نشود و تبيانى كه اركانش ويرانى نپذيرد و بهبودى يى كه در آن بيم بيمارى نباشد و ارجمندى يى كه يارانش را شكست و
ناپايدارى نباشد و حقى كه ياورانش رازيان و خوارى نباشد. پس قرآن معدن ايمان است و مركز آن و چشمه سار دانش است و درياهاى آن وباغستان عدالت است و انگيزه هاى آن و پايه هاى اسلام است و بنيان استوار آن. واديهاى حقيقت است و سبزه زارهاى آن و دريايى است كه بر دارندگان، آب آن را خشك نگردانند و چشمه سارهاست كه آب كشندگان آب آن را به ته نرسانند و آبشخورهاست كه در آيندگان، آب آنرا كم نكند و منزلگاههاست كه مسافران، راهش را گم نكنند و نشانه هاست ه روندگاناز نظرش دور ندارند و پشته هاست كه روى آورندگان از آن نگذرند و آن را نگذارند. خداوند قرآن را مايه ى سيرابى دانشمندان كرده است و بهار دلهاى فقيهان و مقصد پارسايان و دارويى كه از پس آن بيمارى نيست و نورى كه با آن تارى نيست و ريسمانى كه گرفتنگاه آن استوار است و پناهنگاهى كه قله ى آن پناهنده را نگاهدار است و ارجمندى هر كه با او دوستى ورزد و امان آن كس كه بدان در شود و راهنماى هر كه بدان اقتدا كند و عذرخواه آن كه آن را مذهب خود گيرد و برهان هر كس كه بدان سخن گويد و آن را بپذيرد و گواه هر كه در مخاصمت پشتيبان خويشش شمارد و پيروزى ن كس كه بدان حجت آرد و راهبر آن كه آن را به كار دارد و برنده ى آن كه آن را كار فرمايد و نشان آن كس كه در آن بنگرد چنانكه بايد و نگاهدار كسى كه خود را بدان از آسيب پايد و دانش كسى كه آن را نيك به خاطر سپارد و حديث كسى كه از آن روايت كند و حكم آن كس كه خواهد حكم دهد.