الظلم من شيم النفوس فان تجد ذاعفه فلعله لا يظلم ستمكارى از اخلاق ذاتى بشر است و اگر شخصى عفيف پيدا كردى كه تعدى نمى كند، به جهت علت "ثانوى" است.
اين فرمان مبارك كه تنظيم شده ى يك شخصيت كمال يافته ى الهى است، و با نظر به شئون زندگى او، شناسائى هايش درباره ى انسان به حد كمال رسيده و خود از همه ى آلودگيهاى خود طبيعى "مانند مال و منال و مقام و كامجوئى و شهوت و شهرت و غيرذلك" پاك و منزه است، اساسى ترين هدف خود را پس از تنظيم امور اقتصادى كه عامل ادامه ى حيات طبيعى است و پس از برطرف كردن عامل مخل زندگى كه دشمن است، به وسيله ى جهاد "و به طور كلى پس از آماده كردن عرصه ى اجتماع براى اصل زندگى" اصلاح مردم معرفى مى كند، و با اين هدف به ضرورت تكاپوى امور سياسى و حقوقى و فرهنگى و اخلاقى را در به وجود آوردن زمينه ى تكامل تاكيد مى كند: اين همان راه انبياى الهى است كه بشر با انحراف از آن، همواره در تاريكيها غوطه ور شده، جز لذت پرستى و نفع گرائى كه دو محصول يك درخت به نام خودخواهى است چيزى را به رسميت نشناخته است، و اين خودخواهى همانگونه كه لذت پرستى و نفع گرائى را اساسى ترين عامل زندگى قرار داده است، جنگ و كشتار و تعدى بر ديگران را قانون زندگى معرفى مى كند و همه ى انسانها را كه مى توانستند، كه اعضاء جسد واحد "مانند اعضاى يك پيكر" با ارواحى متصل به هم و پيوسته به شعاع خورشيد الهى "همانگونه كه در روايت آمده است" زندگى كنند، گرگ يكديگر معرفى مى نمايد و آنگاه اين دستور را هم صادر مى كند كه: كن ذئبا و الا اكلتك الذئاب گرگ باش وگرنه گرگها ترا مى خورند، اين فرمان مبارك با هدف قرار دادن اصلاح مردم جامعه همانگونه كه گرگ صفتها را يا گرگهاى بالقوه را مبدل به فرشته مى سازد، جهل را ريشه كن مى نمايد، فقر را از دودمان بشرى مرتفع نموده راه را براى زندگى بدون فقر هموار مى سازد، اخلاق عاليه را در انسانهاى جامعه چنان به وجود مى آورد كه به آن وحدت آرمانى كه اشتياق به آن از مختصات هر متفكر انسانى بوده است، نائل مى گردند، روى زمين به جاى آنكه زرادخانه ى اسلحه نابودكننده باشد جايگاه امن و زيبائى براى زندگى مى گردد. و گوشهاى مردم جوامع به جاى صداى شيپورهاى جنگ و بمبها و موشكهاى نابودكننده با نغمه هاى پرندگان زيبا و خوش صدا و كلمات محبت آفرين نواخته مى شود، حيوانات ضد انسان با كيمياى هدف اين فرمان اصلاح مى شوند و يا عازم ديار نيستى مى گردند، با تحقق اين هدف "اصلاح مردم" است كه راه را براى حيات معقول هموار مى گردد و مكتب بازيها و اصطلاح بافيهاى زير پوشش دموكراسى و اومانيسم و اگزيستانسياليسم و اصالت اجتماع، يا حقائق قابل استفاده ى خود را به جوامع عرضه نموده و بازيگريهاى فريبنده ى خود را كنار مى گذارند، و يا جاى خود را به انسان شناسى و تحقيق واقعى انسانيت خالى مى كنند و مى روند.