ديگر از راههائى كه نهج البلاغه براى هدايت افكار به سوى خداوند و در زدودن زنگ دل هاى غرق محيط مادى ارائه داده، راه.نظم است. دقت در نظام دقيق جهان.
فاقام من الاشياء اودها و نهج حدودها و لائم بقدرته بين متضادها و وصل اسباب قرائتها و فرقها اجناسا مختلفات فى الحدود و الاقدار و الغرائز و الهيئات بدايا خلايق احكم صنعها و فطرها على ما اراد و ابتدعها اعوجاج و كجى اشياء را به استقامت بدل نمود، و حدودشان را روشن كرد، و به قدرت خويش ميان اضدادشان التيام داد، و عوامل نزديكى آنها را در حدود و اندازه و شكل ها و غرائز مختلف ساخت. مخلوقات شگفت آورى كه خلقشان را محكم و استوار نموده و طبق مشيت خويش ايجاد و ابداع فرمود. [ خطبه اشباح "90" ص 240 نهج البلاغه فيض. ]
قدرما خلق فاحكم تقديره، و دبره فالطف تدبيره، و وجهه لو جهته فلم يتعد حدود منزلته: مخلوقات خود را تنظمى نمود و در اين تنظيم مستحكم كار كرد، و آنها را تدبير نمود و در اين تدبير دقت نمود، و هر يك را به سمت و سوئى متوجه نمود و آنهم از حد خود تجاوز ننمود. [ خطبه اشباح "90" ص 240 نهج البلاغه فيض. ]
و نظم بلا تعليق رهوات فرجها، و لا حم صدوع انفراجها، و وشج بينها و بين ازواجها، و ذلل للها بطين بامره و الصاعدين باعمال خلقه حزونه معراجها و ناداها بعدا ذهى دخان فالتحمت عرى اشراجها، و فتق بعد الارتتاق صوامت ابوابها، و اقام رصدا من الشهب الثواقب على نقابها و امسكها من ان تمور فى خرق الهواء بايده:
راه هاى گشاده ى آسمان را بى آنكه به جائى بسته باشد، تنظيم نمود، شكاف هاى وسيعش را به هم پيوست، ميان آنها و مشابهشان را ارتباط داد.
براى فرود آيندگان بفرمانش و صعودكنندگان به اعمال خلقش دشوارى آن را آسان نمود. و آنگاه كه آسمان دودى بود فرمانش داد تا قطعات با فاصله ى آن بهم پيوستند، درهاى بسته ى آن را بعد از جمع شدن گشود، از ستارگان درخشنده بر آنها مراقب گذاشت و بقدرت و توانائى خود آن را در شكاف هوا از اضطراب حفظ نمود... [ خطبه اشباح "90" ص 242 نهج البلاغه فيض. ]
ظهرت فى البدائع التى احدثها اثار صنعته و اعلام حكمته، فصار كل ما خلق حجه له و دليلا عليه و ان كان خلقا صامتا آثار صنع و نشانه هاى حكمتش در همه ى مصنوعاتى كه ايجاد كرده آشكار است و آنچه آفريده حجت و دليل او مى باشد، هر چند ساكت و بيزبان باشند. [ خطبه اشباح "90" ص 235 نهج البلاغه فيض. ]
و لو فكروا فى عظيم القدره و جسيم النعمه لرجعوا الى الطريق و خافوا عذاب الحريق، و لكن القلوب عليه و البصائر مدخوله...! الا ينظرون الى ضغير ما خلق كيف احكم خلقه و اتقى تركيبه و فلق له السمع و البصر و سوى له العظيم و البشر؟...!
اگر در عظمت قدرت و بزرگى نعمت الهى فكر و انديشه مى كردند و به راه باز مى گشتند و از عذاب سوزان مى ترسيدند ليكن دل ها بيمار شده و چشم ها معيوب گشته است. اينها به مخلوقات كوچك نمى انديشند كه چگونه خداوند خلقتشان را محكم نموده و تركيبشان را متقن ساخته، چشم و گوش برايشان پديد آورده و استخوان و پوست بر آنها آراسته است... [ خطبه اشباح "90" ص 736 نهج البلاغه فيض. ] ظاهر كلى نظم جهان، چهره ها دارد، ارتباط كلى جهان نظم در حركت تكاملى پديده ها، تطابق كامل نظم ذره ها با كهكشان ها و حيوانات كوچك و بزرگترها.
على عليه السلام به همه ى اين مظاهر گوناگون نظم اشاره دارد: نظم در تكون جهان و به تعبير على عليه السلام، آنگاه كه "دود" بود "طبق تعبير قرآن".نظم در ارتباط كرات. نظم در همه ى مخلوقات نظم در موجودات كوچك.