انتظار در اندیشه ها

امام خمینی، سید محمود طالقانی، سید محمدحسین طباطبایی، محمدتقی جعفری، محمدتقی شریعتی، مرتضی مطهری، محمدرضا حکیمی، محمود اسعدی

نسخه متنی -صفحه : 69/ 44
نمايش فراداده

اما همين اصول با همين اعتقادات، يعنى اعتقاد به انتظار، اعتقاد به دوره غيبت و اعتقاد به جبرى و حتمى بودن نجات در آخرالزمان، يك رويه متضاد با اين رويه دارد كه بزرگترين قدرت نفى كننده اين عوامل است و مردمى كه مجهز به اين ايدئولوژى‏اند نيرومندترين سلاح را براى نابودى فساد و بزرگترين ضربه را براى كوبيدن ظلم و بزرگترين انرژى را براى حركت به طرف آينده دارا مى‏باشند.

... انتظار، هم يك اصل فكرى اجتماعى و هم يك اصل فطرى انسانى است، به اين معنا كه اساساً انسان موجودى است منتظر و هر كه انسان‏تر، منتظرتر، و همچنين جامعه بشرى، به معناى اعم، داراى غريزه انتظار است، چه جامعه طبقاتى، چه جامعه ملى و چه جامعه گروهى... هر تمدنى و فرهنگى... معتقد به انقلاب بزرگ و نجات بخش در آينده و بازگشت به عصر طلايى، عصر پيروزى عدالت و برابرى و قسط (مى‏باشد)... بنابراين، هم تاريخ به ما مى‏گويد كه جامعه‏ها همواره معتقد به پيروزى قطعى حقيقت و عدالت و آزادى بشريت در آينده‏اند و هم جامعه‏شناسى، معتقد است كه هر جامعه‏اى در نهاد خويش اين اعتقاد را به عنوان عكس العمل طبيعى و فطرى ساختمان خودش، در توجيه‏هاى مختلف دارد...

... انتظار، سنتز تضاد ميان دو اصل متناقض با هم است: يكى