اندیشه سیاسی مسکویه

محسن مهاجرنیا

نسخه متنی -صفحه : 169/ 104
نمايش فراداده

شخصى حاكمان و يا بر مبناى قوانين پذيرفته‏شده مدون يا غير مدون جامعه تلقى كرده‏اند؛ بنابراين، مشروعيت در انديشه مسكويه به معناى حق اعمال حاكمى مىباشد كه بر شريعت مبتنى است و متشرعان به دليل پاىبندى به شريعت، اين حق را براى حاكمان به رسميت شناخته و به آن رضايت مىدهند.

پيش از نقل عبارت‏هاى معلم ثالث لازم است دو اصطلاح «منشأ مشروعيت» و «منبع مشروعيت» را در فلسفه سياسى اسلام معنا كنيم. فيلسوفان مسلمان بر اين موضوع اجماع‏نظر دارند كه منبع مشروعيت در اسلام اولاً: بر محور كتاب و سنت است و ثانياً: بر محور عقل و اجماع مىچرخد و هرگونه حق حاكميت بايد براساس اين منابع باشد. آن‏ها منشأ مشروعيت را به مفهوم اسباب تحقق، و مرادف با مفهوم «مقبوليت» دانسته‏اند. ابونصر فارابى در آثار مختلف خود، اصل مشروعيت را ناشى از خداوند مىداند كه به وسيله «عقل فعال» به رئيس اوّل رسيده است و منبع آن را شريعت مستقر مىداند و نقش مردم را در روى كار آمدن حاكمان سياسى از باب سبب معرفى كرده و مىگويد:

شهريار به‏واسطه حرفه زمام‏دارى و صناعت تدبير مُدُن، شهريار است و هم‏چنين به‏واسطه قدرت بر استعمال صناعت ملكى در همه زمان‏ها و در همه جوامع شأنيت شهريارى دارد، خواه مشهور به اين صناعت باشد و يا نباشد، مبسوط‏اليد باشد و يا وسيله اعمال قدرت نداشته باشد و مقبوليت اجتماعى داشته باشد و مردم از او اطاعت كنند و يا نكنند، در هر صورت او شهريار است... برخى تصور كرده‏اند كه عنوان شهريارى را بر كسى كه حرفه ملكى دارد، ولى مردمان از او اطاعت نمىكنند و مقبوليت ندارد، نبايد اطلاق كرد... در حالى كه اين‏ها شرايط شهريارى نيستند، بلكه اسباب تحقق خارجى هستند.1

1. ابونصر فارابى، فصول منتزعه، ص 49 و 50.