9 ـ توسعه متوازن
در فلسفه سياسى مسكويه ايجاد زمينه رشد و تحول و سازندگى در جامعه از حفظ وضع موجود، به مراتب اهميت بيشترى دارد. حكومتها در كنار حفظ نظام و ارزشها و مراتب اجتماعى، توزيع عادلانه امكانات و جلوگيرى از تجاوز دشمنان موظفاند بر مبناى تعامل همگانى و مشاركت تعاوني1 جامعه را به سوى سعادت مادى و معنوى به پيش برند. در انديشه مسكويه سعادت مادى و معنوى با اصطلاح «حسن العيش» و «تزيين العيش» و مجموع اين دو با عنوان «عمارت» و «فضول العيش» معرفى شدهاند. وى تفكرى را كه به ضرورتهاى اوليه زندگى بسنده كرده و به دنبال توسعه نيست به شدت ذم مىكند و در مقابل، از انديشه نوسازى و توسعه در همه ابعاد انسانى ستايش مىنمايد و كسانى را كه بر مبناى تفكر عقلانى از راه صناعات مختلف زمينه توسعه جامعه را فراهم مىآورند، مىستايد.مشروعيت حكومت و رهبري
مشروعيت از مفاهيم كليدى است كه در فلسفه سياسى مطرح مىشود و مقولهاى است كه اساس حكومتها و حاكميتها مىباشد و به الگوى رفتارى حق اعمال حكومت براى «حاكمان» و پذيرش اين حق از سوى «شهروندان» سامان مىدهد. از ديرباز بسيارى از انديشمندان، مشروعيت را به معناى «قانونىبودن» در حاكميت معنا كردهاند؛ بنابراين، در فلسفه سياسى مسكويه كه بر شريعت مبتنى است مشروعيت حكومت به معناى انطباق با قوانين شريعت است. برخى نيز مشروعيت را «حقانيت» گفتهاند؛ به اين معنا كه حاكمان «حق» دارند بر مردم حكومت كنند و در مقابل، مردم هم «مكلف»اند كه اطاعت كنند. اين دسته از فلاسفه در مورد مبنا و منبع حقانيت بحث كردهاند و برخى منبع آن را در سنتها و ارزشهاى حاكم بر جامعه دانسته، برخى آن را در ويژگىهاي1. الهوامل والشوامل، ص 250 ـ 252.