مفهوم سعادت، كمال و خير
معلم ثالث در مقاله سوم كتاب «تهذيب الاخلاق» بحثى به عنوان «الفرق بين الخير والسعاده» دارد. وى در آنجا خير را به مقصود نهايى همه چيز معنا مىكند و در عين حال مىگويد: گاهى به هر چيز سودمند در طريق اين غايت، خير گفته مىشود و سعادت، خير اضافى است و چون سعادت هركسى در كمال و تمام خود او است بعضى سعادتشان را در لذت، يا ثروت و يا صحت مىدانند و برخى آن را سلطه و غلبه يا علم و فضيلت تلقى مىكنند.1 وى تشخيص خير را در حوزه عقل مىداند و معتقد است مقصود همه صناعات، ارادهها و تصميمات اختيارى، خير است و به حكم داورى عقل چنانچه در غايت كارها خير اراده نشود عبث و بيهوده خواهند بود.مسكويه در ادامه، خيرات را با اشاره به تقسيمهاى ارسطو به روايت فرفوريوس (خيرات شريفه، ممدوحه و نافعه)، به انواع ذيل تقسيم مىكند:1 ـ خير غايى
به نوعى از خير اطلاق مىشود كه مقصود نهايى از هرگونه تصميم، اراده و فعل است كه به دو قسم خير غايى تامه و غير تامه تقسيم مىشود؛ خير تامه همانند سعادت است كه وقتى انسان به آن برسد محتاج به چيز ديگرى نباشد. اما خير غيرتامه همانند صحت و توانگرى است كه اگر بدانها دست يازيده شود چيزهاى ديگرى طلب مىشود.2 ـ خير ابزارى
خيرى كه غايت عمل و تصميم واقع نمىشود، بلكه از آغاز نقش ابزارى دارد؛ همانند علاج، تعلّم و رياضت.3 ـ خير نفسى
نوعى از خير است كه فى حد نفسه خير مىباشد.4 ـ خير غيرى
مطلوبيت اين خير در ذات خود نيست، بلكه به سبب چيز ديگرى متصف به خير شده است.5 ـ خير ذاتى ـ غيرى
اين نوع خير هم خير و هم مطلوبيت ذاتى دارد، زيرا در جهت وصول به خير ديگرى واقع مىشود.1. ترتيب السعادات، به نقل از تاريخ فلاسفة الاسلام، اثر محمد لطفى جمعه، ص 306.