سياست و اخلاق - اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اندیشه سیاسی مسکویه - نسخه متنی

محسن مهاجرنیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متحول شده و در جامعه، انقلاب رخ مىدهد و حكومت پادشاه كه حافظ دين و سياست بود، به حكومت غلبه و خودكامگى تبديل مىشود: «عَرَضَ لها الفساد وانتقلت الرياسات وانعكست الامور فيعرض لرياسة الملك ان تنتقل الى رياسة التغلب».1 محبت از جامعه رخت برمىبندد و جاى خود را به شرارت مىدهد. هركس به دنبال منافع خويش بوده و دوستىها و خيرات زايل مىگردد و در نتيجه، جامعه به هرج و مرج كشيده مىشود و برخلاف آن چه خداوند براى انسان‏ها ايجاد كرده و با شريعت آن را ترسيم كرده و با حكمتش آن‏را لازم شمرده پديد مىآيد: «يؤول الامر الى الهرج الذى هو ضد النظام».2 بنابراين، معلم ثالث از تلفيق دين و سياست به نوعى از سياست مىرسد كه آن را به «سياست الهي» تعبير مىكند و موضوع آن، اصلاح دنيا و آخرت انسان‏ها است. اين نوع از سياست بر قوانين شريعت مبتنى است و همان است كه همه انبيا بعد از امر به توحيد و يكتاپرستى به تبليغ و اجراى آن مأمور بوده‏اند.3

سياست و اخلاق

طبق گفته مترجمان و شرح حال نويسان، ابوعلى احمد بن مسكويه را بدين‏دليل «معلم ثالث» لقب داده‏اند كه در تاريخ فلسفه اسلامى اولين كسى است كه به حكمت عملى و اخلاق پرداخته است و او را به همين سبب ارسطوى عرب

1. همان، ص 132.

2. همان.

3. ر. ك: همان، ص 14 و 101؛ چنان‏كه مسكويه مىگويد: «فان جميعهم انما امروا بالتوحيد و لزوم احكام العدل و اقامة السياسات الالهيه بالازمنة و الاحوال و حملوا الخواص من الناس على طريقة الادب والفهم.» تمام انبياى الهى به توحيد، دعوت به لزوم پاىبندى به احكام عدالت و برپا داشتن سياست‏هاى الهى با توجه به مقتضيات زمان و احوال، مأمور بوده‏اند و افراد خاصى را بر مشى در طريقه ادب و فهم وامىداشتند، به‏طورى كه در سيره متدينان، بعد از «سياست والدين» و «تدبير منزل» اولين محور در فرهنگ پذيرى، گرايش به شريعت و سياست الهى است كه مىتواند نقش هدايتگرانه داشته باشد و تدبير حيات انسان را تا پايان عمر برعهده بگيرد: «ليتولى تدبيره الى آخر عمر».

/ 169