3 ـ عدم تطابق انسان با طبيعت - اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اندیشه سیاسی مسکویه - نسخه متنی

محسن مهاجرنیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«انتشار» به معناى تفرقه و فردگرايي1 را جعل كرده و بر اين باور است كه فضايل از عوامل اساسى «جمع‏گرايي» انسان‏ها هستند و اختلال و فساد در آن‏ها به زوال جامعه مىانجامد، به‏طورى كه براى حفظ و انتظام اجتماع و سامان دهى آن نياز به فضايل «عدالت»، «عفت» و «شجاعت» است و براى تحصيل اين فضايل وجود اسباب خارجى فراوانى، از قبيل اموال و اعمال و ساير امكانات ضرورى است و بخش اعظم آن در سايه اجتماع محقق مىگردد؛ بنابراين، بين فضايل انسانى كه به تعبير مسكويه امور وجودىاند و جامعه رابطه تعاملى وجود دارد، به‏طورى كه اختلال در فضايل موجب زوال جامعه است و زوال جامعه، زوال فضايل را در پى دارد و آن‏چه باقى مىماند، نظير زهد و گوشه‏گيرى از نظر او، از رذايل بزرگى هستند كه راه خيرات و فضايل را سد مىكنند.

3 ـ عدم تطابق انسان با طبيعت

يكى از دلايل و انگيزه‏هاى حيات اجتماعى انسان‏ها، نقصان و كمبود وى در مواجهه با طبيعت است. معلم ثالث مىگويد:

طبيعت براساس خلقت براى موجودات ديگر غذا، پوست، مو، پشم، كرك و پر و وسايل دفاعى، چون منقار، دندان، شاخ و چنگال فراهم كرده و براساس الهام و شعور طبيعى بدان‏ها استعدادى عطا كرده است كه بتوانند منافع و مضار خويش را در فصول مختلف بدون تعليم و تدبير به دست آورند، «فَاَمَّا الاِْنْسانُ فَاِنَّهُ خُلِقَ عارياً غَيْرَ مُهْتَدٍ لِشَئٍ مِنْ مَصالِحِهِ»2 اما انسان فاقد ابزار فوق است و به‏طور فطرى و جبلى به سوى منافع و مصالح خود كشش ندارد و نيروى فردى او براى نيل به مقاصدش تكافو نمىكند و نقصان غرايزش مانعى در برابر خودكفايىاش به‏وجود آورده است. براى جبران اين

1. همان، ص 146.

2. ابوعلى مسكويه، الهوامل و الشوامل، ص 250؛ و الفوز الاصغر، ص 63.

/ 169