مقبوليت حكومت و رهبري
معمولاً در فرآيند شكلگيرى يك حكومت چهار مرحله مطرح مىشود:1 ـ مرحله چگونگى تحصيل قدرت؛
2 ـ مرحله چگونگى اعمال قدرت؛
3 ـ مرحله توزيع قدرت و
4 ـ مرحله عزل از قدرت. در فلسفه سياسى همواره اين سؤال مطرح بوده كه نقش مردم در شكلگيرى هركدام از اين مراحل چگونه است؟ فلسفه سياسى معاصر براى مردم در شكلگيرى همه اين مراحل نقش بارزى قائل است، اما فيلسوفان مسلمان به دليل اهتمام به غايات قدرت و حكومت و شرايط حاكمان در احراز آن، از پرداختن دقيق به نقش مردم در تحصيل قدرت و عزل از آن بازماندهاند. از ديدگاه ايشان، مردم اسباب تحقق قدرت و يا زوال آن هستند. اما اينكه چگونه اين اسباب تأثير مىگذارد و مردم چگونه حق حاكميت را به حاكمان واگذار مىكنند و يا قدرت اعطايى را از آنان بازپس مىگيرند، در فلسفه سياسى اسلام مبهم است، ولى آنها در مورد مرحله دوم و سوم (چگونگى اعمال قدرت و توزيع آن) نقش مردم را روشنتر بيان كرده و ميزان مقبوليت اجتماعى را وابسته به عملكرد حاكمان دانستهاند.معلم ثالث در بحث ضرورت حكومت، براى حاكمان سياسى دو شرط اساسي
1. الهوامل والشوامل، ص 330.2. همان، ص 347.