منشأ پيدايش اجتماع - اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اندیشه سیاسی مسکویه - نسخه متنی

محسن مهاجرنیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تقسيم مىشود.

منشأ پيدايش اجتماع

مقوله ديگرى كه در فلسفه اجتماعى معلم ثالث مطرح مىشود منشأ حيات اجتماعى انسان است؛ بدين معنا كه آيا انسان‏ها مدنى بالطبع‏اند و حيات اجتماعى آن‏ها براساس خلقت و طبيعت و براى تأمين معاش و ضرورت‏هاى زندگى طبيعى است؟ يا آن‏كه طبيعت انسان‏ها فردگرايى است و ضرورت‏هاى زندگى آن‏ها را وادار كرده تا به حيات اجتماعى تن دهند؟ و يا اين‏كه با مشاهده نقصان‏هاى خود در مواجهه با طبيعت از روى فهم و عقل و شعور و براى ارضاى حس كمال‏طلبى و ادامه حيات خويش و نيل به سعادت دست به انتخاب اجتماع زده‏اند؟

معلم ثالث منشأ حيات اجتماعى را تابعى از پيش فرض‏هاى خود در مورد ابعاد وجودى انسان مىداند. به اعتقاد وى، انسان «عالم اصغر» است كه هم از بُعد مادى و جسمانى، هم از بُعد فضيلت‏خواهى و كمال‏طلبى و هم از بُعد عقلانى نياز به اجتماع دارد و بر اين اساس، از طُرُق مختلف ضرورت اجتماع را اثبات مىكند:

1 ـ منشأ طبيعي

معلم ثالث اين نظريه را به ارسطو نسبت داده كه به اعتقاد وى، انسان‏ها مدنى بالطبع‏اند و بقاىشان جز در سايه اجتماع انسانى و تعاون با سايرين امكان‏پذير نيست. انسان به حكم طبيعت، حيوان اجتماعى است و اجتماع نيز پديده‏اى طبيعى مىباشد؛ بنابراين، به تعبير ارسطو آن كسى كه نه از روى طبع و نه بر اثر تصادف بيرون از جامعه زيست كند او يا حيوان است و يا فرشته.1 در

1. ارسطو، سياست، ترجمه حميد عنايت، ص 2.

/ 169