1 ـ حكمت - اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
يادآور مىشود.
مسكويه در جواب «ابوحيان توحيدي» كه از ضرورت رهبرى در شريعت و سياست سؤال مىكند، پس از بيان ضرورتهاى طبيعى و عقلانى به وجود رهبرى و اهميت و جايگاه آن، بر اين نكته تأكيد دارد در مسائل اجتماعى كه نيازها متفاوت و خواستهها متكثر است شرايط حاكم سنگين مىشود؛ از اينرو، حاكم بايد واجد شرايط ذيل باشد:
1 ـ راستگو باشد، بهگونهاى كه مردم او را تصديق كنند؛
2 ـ از هواهاى نفسانى به دور باشد؛
3 ـ از تعصبهاى جاهلانه مبرا باشد؛
4 ـ قناعت را پيشه خود سازد؛
5 ـ خودنگهدار بوده و ضبطالنفس داشته باشد؛
6 ـ اهل خودسازى و رياضت باشد.
وجود شرايط مذكور براى رهبرى به سبب اين است كه او محور حركت جامعه بر مبناى عدالت، و سبب اتحاد و وفاق ملى است و همه كثرتها و پراكندگىها را به همرنگى و وحدت سوق مىدهد.1
معلم ثالث علاوه بر شرايط ياد شده، روى سه شرط مهم ديگر براى رهبرى تأكيد دارد كه عبارتاند از:
1 ـ حكمت
مسكويه در تعريف حكمت مىگويد: «آن (حكمت) فضيلت نفس ناطقه است و عبارت است از علم به موجودات از آن جهت كه موجودند؛ [به عبارت ديگر] علم به امور الهى و امور انسانى است.»2 و ثمره اين علم در شناخت