مسكويه براى اصطلاح دولت از واژه «تمدن» و «مدنيّت» بهره مىگيرد، چنان كه مىگويد: اجتماع انسانها در مدينه كه توأم با تعاون است، تمدن ناميده مىشود.2 همچنين در «الهوامل و الشوامل» تصريح مىدارد: تفاوت انسانها در نيازمندى و احتياج آنها به تعامل و اجتماع سبب شكلگيرى تمدن مىشود.3 روشن است كه مراد از تمدن صِرف شهرنشينى نيست، بلكه به آن نوع از شهرنشينى گفته مىشود كه داراى ساختار سازمان يافتهاى بوده و در رأس هرم قدرت، حاكميت برترى وجود داشته باشد و امكانات و كالاهاى اجتماعي1. همان.2. الفوز الاصغر، ص 63.3. الهوامل و الشوامل، ص 69 و 250.