شقاوت مبدل گردد، اختلاف و عداوتها بالا گيرد، تفرقه در ميان امت و ملّت به وجود آيد، غرض شريف و مقصود والا از ميان برود، نظام مخصوصى كه صاحب شريعت را مقصود بُوَد از هم بپاشد و ساختههاى خداوندى از هم بريزد، در آن وقت به تجديدنظر نياز شود و تدبيرها را به اعاده احتياج باشد و وجود امام حق و پادشاه عادل لازم افتد.1
از مجموع ديدگاههاى مسكويه به خوبى برمىآيد كه در صورت انطباق عملكرد حكومت با دين، مردم موظفاند همكارى و اطاعت كنند. براى انجام اين وظيفه، آنها بايد از حق «نظارت» دايم بر عملكرد حكومت و حاكمان برخوردار باشند؛ بنابراين، از مجموع آنچه درباره زمينههاى مشاركت بيان شد مىتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
نصيحت و پند زمينهاى است كه در صورت انحراف حكومت، شهروندان مىتوانند در قالب آن حضور خود را در سرنوشت سياسى نشان دهند.
هرگاه حكومت از چارچوب قانون خارج شده و با آن مخالفت كند مردم با اعلام مخالفت، حضور خود را در عرصه سرنوشت سياسى نشان مىدهند.
چنانچه حكومت در چارچوب قوانين مورد پذيرش جامعه عمل كند مردم با وى همكارى و تعاون خود را ادامه مىدهند.
شهروندان براى اعمال «حق» خود و انجام «تكليف» در موارد حمايت و نصيحت حكومت و يا مخالفت با آن لازم است همواره بر اعمال حكومت نظارت داشته باشند.
1. همان، ص 129 و 130.