3 ـ عدل الهى.
نوع ديگرى نيز به نام عدل ارادى وجود دارد كه ويژه انسان است و چون در ضمن اين اقسام طرح مىشود آن را جداگانه نياورديم. [در اين رساله مختصر] ما درصدديم هركدام از اين سه قسم را با ذكر ويژگىها و آثار و پىآمدهاىشان تبيين كنيم. همه اقسام فوق ناشى از سرشت خير و نيكى هستند هرچند شيوهها و راههاى وصول بدانها مختلف است.
ابتدا عدل طبيعى را بررسى مىكنيم، زيرا خاستگاه آن حس و امور حسى است و حسيّات هم نزديكترين شىء به انساناند و سپس بحث را با عدل الهى كه از ما دورتر است، ختم مىكنيم.
اين نوع نگرش بهترين شيوه تعليم و آسانترين راه بهره رساندن و سازگارترين روش با نظم فلسفى است. پيش از ورود به بحث، طرح دو مقدّمه ضرورى مىنُمايد:
يگانه مطلق، حقيقتى است كه به هيچ وجه و سببى در آن تغاير راه ندارد، همان است كه شريفترين، گرامىترين و برترين چيز است و كمال وجودى دارد و محض وجود است. اين دو تعبير كه خداوند «وجود تام و كامل» و «يگانه حق» است، به حقيقتى واحد اشاره دارند. تعدد تعبير موجب تعدد دو طبيعت نمىشود، بلكه شأن ذات الهى از آن جهت كه ذاتى يگانه مىباشد، به گونهاى است كه چون لحاظ شود نه در خود آن و نه در اضافه آن به چيز ديگرى تصور كثرت مىشود؛ براساس اين پيشفرض، يگانگى خدا در مقابل كثرت و تغاير قرار مىگيرد كه در آنجا اختلاف و تباين و تغاير وجود دارد؛ تغايرى كه به سبب نقص وجودى پستترين و پايينترين اشيا است و در آن تكثر يافت مىشود. اگر براى اين كثرت علتى يافت شود كه آنرا به سوى وحدت سوق دهد به همان ميزانى كه