سال 295 هجرى قمرى كه همانند تاريخ طبرى است و همانطورى كه خود در حاشيه درگذشت قاضى ابوبكر احمد بن كامل از دوستان ابوجعفر طبرى، در سال 350 هجرى قمرى تصريح كرده، تاريخ طبرى يكى از منابع نگارش او بوده است، و بخش دوم حوادث بعد از ورود مسكويه به دربار ابومحمد مهلبى (340 ـ 352 ه··. ق)، ابوالفضل بن العميد (353 ـ 360 ه··. ق)، ابوالفتح بن العميد (360 ـ 366 ه··. ق) و در نهايت، عضدالدوله (366 ـ 372 ه··. ق) را بيان مىكند.
يكى از منابع تاريخى وى مشاهدههاى دقيق و مستقل وى بود. حضور او در بغداد (مركز خلافت) محوريت تاريخ را بدانجا داد، چنانكه ايشان در آغاز حوادث سال 340 هجرى مىگويد:
بيشتر گزارشهايى كه از اين سال مىآورم از مشاهدهها و ديدههاى خود من يا گزارشى است همسنگ ديدههاى من كه از ديگران شنيدهام، زيرا همچون استاد رئيس ابوالفضل محمد بن الحسين بن العميد ـ كه خدا از او خشنود باد ـ در اين يا آن واقعه تدبيرهاى خويش را و پيشآمدهايى را كه براى وى رخ داده، به من خبر داده است. گزارش چنين كسى در اين كه بدان اعتماد كنم و به راستى آن اطمينان يابم از ديدههاى خودِ من كمتر نتواند بود. نيز مانند ابومحمد مهلبى ـ كه رحمت خدا بر او باد ـ بيشتر حوادث روزگارش را براى من بازگفته است و اين به علت طول صحبت و كثرت مجالست با وى بوده است. بسيارى از بزرگان عصر اين دو تن، خبرهايى به من دادهاند كه از آنها پند توان گرفت.1
فلسفه تاريخ و صبغه سياسى «تجارب الامم» ويژگى بارزى است كه تاريخ او را از ساير كتابهاى تاريخى متمايز مىكند. او، خود، تجربيات سياسى نقل شده در كتابش را به شرح ذيل ارائه مىدهد:
1 ـ گزارش از آغاز دولتها و پيدايش پادشاهىها؛
1. تجارب الامم، ج 6، ص 177.