اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
الف) اخبار مربوط به اعجاز الهى پيامبران كه مافوق تجربه بشرى است و در مواجهه با رويدادها نمىتوان از آن استفاده كرد؛ب) افسانههاى موهوم و آميخته با خرافات؛ج) اخبارى كه صحت آنها را عقلاً نمىتوان تأييد كرد؛د) اخبارى كه در وقايع خاصى رخ داده و قابل تكرار نمىباشد.از آنچه بيان شد، مىتوان به اين نتيجه رسيد كه در نظر معلم ثالث، تاريخ و سياست با هم پيوند وثيق و ناگسستنى دارند، زيرا اولاً: وى هر كجا از رويدادهاى سياسى و سرگذشت اميران و سلاطين و سياستهاى آنها سخن مىگويد انديشهاش در درون خود به صورت صريح و يا ضمنى به نمونه كاملى از حكومت، اجتماع و سياست اشاره دارد و به تعبير محمد اركون، مسكويه در تاريخ خويش به الگوى مدينه فاضلهاى كه فارابى ترسيم كرده بود فكر مىكرد،1 و به همين دليل در حاشيه نقل بسيارى از رخدادهاى سياسى دوران خويش، به ارزيابى ارزشى آنها مىپردازد و ضمن حفظ امانت در نقل حوادث، داورى خود را نيز ثبت كرده است.ثانياً: مطالعه تاريخى در حقيقت، مطالعه سياست در عصر گذشته است و تاريخ، همانند نخى كه غير منقطع ادامه دارد به شكل متصل و مستمر است؛ بنابراين، سياست امروز ادامه تاريخ ديروز است در نتيجه، اصول سياست امروز نتيجه تجربهها و دادههاى زمان گذشته است. به اعتقاد مسكويه، نسلهاى بعدى همواره ميراث خوار نسلهاى قبلىاند و در مرحله بالاتر، فرهنگها و تمدنهاى بشرى متأثر از فرهنگها و تمدنهاى گذشته مىباشند. در حقيقت، اين نوع نگرش تاريخى كه در گذشته رواج داشت هيچگاه تاريخ را به صورت قطعه جداگانهاى مطالعه نمىكرد.مهمترين اثر تاريخى مسكويه، «تجارب الامم» است كه از نظر بيانِ رخدادهاى سياسى به دو بخش تقسيم مىشود: بخش نخست از آغاز تا حوادث