نوعى از خير كه بهطور مطلق و در همه زمانها خير است و به ضرورت وقت حاجت اختصاص ندارد.1
آن دسته از خيراتى است كه در مواقع ضرورت مطلوبيت پيدا مىكنند.
خيراتى كه براى همه افراد و از هر جهت و در هر زمان مطلوبيت دارند.
خيراتى كه مطلوبيتشان نسبت به افراد و زمان و مكان فرق مىكند.
خيرى كه در گوهر ذات مطلوب است و تمامى هستىها روى به او دارند و همه خيرات ديگر بدان ختم مىشوند. از نظر مسكويه، مصداق اين خير تنها خداوند مىباشد.
خيراتى كه خير بودن جزء جوهر ذاتشان نيست، بلكه از بيرون ذات بر آنها عارض شده است.
معلم ثالث خير را به تعداد مقولات عشر و براساس آنها مطرح كرده و مىگويد: خير يا در كميّت است؛ مانند مقدار و عدد معتدل، يا در كيفيت است؛ مانند لذّتها، خوشىها و كرامتها، يا در اضافه است؛ مانند حكومتها، رياستها و انواع مراتب اجتماعى، يا در «اَيْنَ» و «مَتي» است؛ مانند مكان معتدل و زمان مناسب، يا در «وضع» است؛ مانند نشستن، يا در «ملك» است؛ مانند اموال و منافع، يا در «انفعال» است؛ مانند شنيدن نغمهها و يا در «فعل» است؛ مانند انجام و ترويج امرى.
خيراتى كه ما به ازاى خارجى دارند و حسىاند.
خيراتى كه با قوه عقل قابل تشخيص هستند.
مسكويه بعد از بيان انواع خيرات، سعادت را به معناى «تمام الخيرات» و
1. ابوعلى مسكويه، رسالة العدل، ص 1.