به مقتضاي وحدت سياق، ترسيدن از كافران حرام و ترسيدن از خدا واجب است، چنانكه در (فلا تخافوهم وخافون إن كنتم مؤمنين)[1] و (فلا تخشوا الناس واخشون)[2] اين وحدت سياق حاكم است.
آري، زمينه نهي ارشادي وجود دارد، زيرا ممكن است برخي از مسلمانان باور نكنند كه كافران نااميد شده، ترس از آنها بيجهت است. از اينرو تذكّر داده كه وقتي سران كفر و اذناب و اتباع آنان به اين سرنوشت گرفتار شدند، ترسيدن از آنها دليلي ندارد.
گفتني است كه وحدت سياق اقتضا ميكند كه موضوع ترس از خدا و موضوع ترس از كفار يك چيز باشد. بدين بيان كه در (لاتخشوهم) فرمود: نگران زوال دين خود به دست كفار نباشيد، بلكه از اين كه با پيروي از هواي نفس زمينه زوال دينتان به دست خودتان فراهم شود، بهراسيد؛ (اخشون). بنابراين، «زوال دين» موضوع هر دو بخش، يعني امر و نهي است.
اگرچه دو جمله (اليوم يئس... ) و (اليوم أكملت... ديناً) با قبل و بعد خود ارتباطي ندارد، ولي ارتباط و هماهنگي اين دو با يكديگر كاملاً محفوظ است. چنانكه همه مفسران نيز اين دو را مرتبط با يكديگر دانسته و بر اين اساس تفسير كردهاند. بدين ترتيب، منظور از (اليوم) در هر دو قسمت يك روز بوده، جمله دوم دليل جمله اول است؛ يعني علت نااميدي كافران از اين دين، كامل شدن آن است.
[1] ـ سوره آلعمران، آيه 175. از آنان نترسيد و از من بترسيد اگر مؤمن هستيد. [2] ـ سوره مائده، آيه 44. از مردم نترسيد و از من بترسيد.