شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 41
نمايش فراداده

بنابراين مفاد آيه كريمه اين است كه يقين بر پله‏هاي نردبانِ عبادت استوار است و دست برداشتن از اين ابزار صعود، انسان را به دره سقوط مي‏كشاند.

(وَمَن يُشْرِكْ بِاللّه فَكَأنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَحْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوي بِهِ الرّيحُ في مَكانٍ سَحيقٍ)[1]؛ كسي كه به خدا شرك بورزد، گويي از آسمان سقوط كرده و پرندگان در وسط هوا او را مي‏ربايند و يا تندباد او را به مكان دوري پرتاب مي‏كند.

توحيد افعالي محصول عبادت

نكته مهمّ ديگري كه در اين آيه كريمه به چشم مي‏خورد، اين است كه متعلّق يقين چيست و اين آيه براي دست‏يابي به كدام يقين ما را به عبادت فرا مي‏خواند.

مسلّماً اين يقين جزم به وجود مبدأ نيست، زيرا چنين يقيني منشأ عبادت است، نه محصول برجسته عبادت. حال آن كه اين يقين از مقامات اولياي الهي است، بلكه اين يقين، يقين به وجود خداي سبحان با همه اوصاف مطلقه اوست. يقين به ربوبيت مطلقه خداي سبحان، جايي براي تصوّر تدبير و ربوبيت ديگري باقي نمي‏گذارد، چنان‏كه يقين به مالكيت مطلقه آن حضرت مالكيت غير او را برطرف مي‏كند. اگر كسي به اين مرحله از يقين رسيد كه علاوه بر يقين به وجود خدا، يقين به ربوبيّت و مالكيت مطلقه خدا نسبت به عالم داشت، آن‏گاه نه تنها اين ملك‏هاي اعتباري را از خود سلب مي‏كند و آن‏ها را ملك خدا مي‏داند، بلكه خود و همه شئون خود را نيز از آنِ خدا مي‏بيند.

اگر براي كسي روشن شد كه قواي ادراكي و تحريكي انسان، مِلك و مُلك خداست، چنين انساني هر كار خيري را هم كه با اين قوا انجام دهد، مِلك و مُلك خدا مي‏داند. از اين‏رو خدا را شكر مي‏كند كه با دست و چشم و ديگر اعضاي او كار خير انجام پذيرفت. زيرا اولاً سراسر جهان كارگزاران حق هستند؛ (وَلِلّه جُنُودُ السّماواتِ وَالأرْضِ)[2] و ثانياً با توجّه به ضرورت وجود آن عمل خير در نظام هستي، ممكن بود خداي سبحان آن را با چشم و گوش و اعضاي شخص ديگري انجام دهد. از اين‏رو اگر انسان توفيق انجام خيرات را هم پيدا كند، بايد خود را وام‏دار مالك مطلق و ربّ مطلق و قادر مطلق بيابد و او را از صميم دل شكر گزار باشد.

[1] ـ سوره حج، آيه 31.

[2] ـ سوره فتح، آيات 4 و 7.