شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 446
نمايش فراداده

در دنيا با بدن‏هايي زندگي مي‏كنند كه ارواحشان به جهان بالا پيوند دارد. آن‏ها خلفاي الهي در زمين هستند و دعوت كنندگان به دين خدا. آه آه! چقدر اشتياق ديدار آن‏ها را دارم. منظور از خلافت انسان در زمين اين نيست كه قلمرو خلافت او محدوده زمين است، بلكه مراد آن است كه منطقه خلافت او بسيار وسيع است، ليكن وجود مُلكي و عنصري او در زمين به سر مي‏برد.

انسان كامل، قرآن ناطق

حضرت علي(عليه‌السلام) از خود به نام خليفةالله و ولي الله ياد مي‏كند، چنان كه در بخش‏نامه‏هاي رسمي خود كه براي كارگزاران امور مالي و صدقات نوشته است، چنين مرقوم فرمود: «ثمّ تقول: عباد الله! أَرسلني إِليكم ولي الله وخليفته... »[1]؛ سپس مي‏گويي: اي بندگان خدا! ولي خدا و جانشين او مرا به سوي شما فرستاد....

نيز آن حضرت(عليه‌السلام) درباره انسان كامل كه اين عنوانْ قابل اِنطباق بر حضرت مهدي (ارواحنا فداه) است، چنين فرمود: «بقيّة من بقايا حجّته، خليفة من خلائف أَنبيائه»[2]؛ بازمانده‏اي‏از بقاياي‏حجّت خداست و جانشيني از جانشيان انبياي او است.

بنابراين، جهان بيروني كتابي صامِت است و جهان دروني، يعني انسان كامل و خليفه الهي كتابي است ناطق. قرآنِ تدويني رموز جهان بيرون را در خود دارد و انسان كامل همه آن‏ها را در نهان و نهاد خويش مشهود مي‏يابد.

[1] ـ نهج البلاغه، نامه 25.

[2] ـ همان، خطبه 182.