شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 523
نمايش فراداده

دوم. حكمت نظري در نهج البلاغه

تاكنون اجمالي فهرست گونه از شخصيت اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) كه جامع فضايل حكمت نظري و عملي است، ارايه شد تا روشن شود كه تشريح حكمت نظري و عملي از ديدگاه نهج البلاغه، تبيين اين دو حكمت است از زبان كسي كه خود در اين دو حكيم كامل بوده است، چون مهم‏ترين مسايل حكمت نظري توحيد، نبوّت و معاد است و برجسته‏ترين مسايل حكمت عملي اخلاق و تهذيب نفس است، لذا در اين دو بخش از حكمت نظري و عملي مطالبي از نهج‏البلاغه نقل مي‏كنيم، كتابي كه از نظر اهميت برادر قرآن ناميده شده و مجموعه‏اي از خطبه‏ها، نامه‏ها و كلمات قصار امير بيان علي(عليه‌السلام) است. اين كتاب را سيد رضي (ابوالحسن محمد بن أبي احمد 404 ـ 359.) جمع‏آوري كرده و مشحون از پندها، حكمت‏ها، معارف و رهنمودهاي حكومتي و كشورداري است.

امكان شناخت خدا

از نظر اميرمؤمنان(عليه‌السلام) شناخت خدا آغاز و اوّل دين است: «أوّل الدّين معرفته»[1].

آن حضرت درباره امكان شناخت خدا و اوصاف او مي‏فرمايد:

معرفت خدا تا آن اندازه كه براي بشر لازم و ضروري است، ميسّر است و استعداد شناخت خدا تا اين حدّ در نهاد او گذارده شده و با فطرتش عجين گشته است، و بيش از حدّ نياز و امكان در نهاد و فطرت انسان نيست: «لمْ يطّلع العقول علي تحْديدِ صِفته ولمْ يَحْجَبها عن واجبِ معرفته»[2]؛ خِردها را بر چگونگي صفات خودآگاه نساخته و در شناخت خويش تا آن‏جا كه بايد بر ديده آن‏ها پرده نيفكنده است.

[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 1.

[2] ـ همان، خطبه 49.