شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 563
نمايش فراداده

اگر انسان طبق علم عملي وظايف خود را انجام داد، آن علم باقي مي‏ماند، وگرنه فراموشش مي‏شود. براي مثال خطاط ماهري كه تكرار و تمرين نكند، هنر خطاطي از او گرفته مي‏شود، بافنده ماهري كه مدتي كار را رها كند، بافندگي فراموشش مي‏شود، سازنده ماهر پس از آن كه مدتي از ساختمان سازي صرف نظر كرد، آن فن و هنر به تدريج از يادش مي‏رود.

گرچه علوم عملي با عمل نكردن از ياد مي‏رود، ليكن بيان معصوم بلندتر از اين معناست و آن اين كه علم آن است كه با عمل هماهنگ باشد، و گرنه جهل است، نه اين‏كه اگر عمل نكردي و به كار نبستي، آن را فراموش مي‏كني. علم آن است كه نور باشد و به عمل نشيند، و گرنه جهل است، علم عمل را به همراهي مي‏خواند و اگر عمل به دنبال علم رفت، علم باقي مي‏ماند، وگرنه مي‏رود و جاي خود را به جهل مي‏سپارد.

نداي علم

يكي از بيانات بلند اميرمؤمنان(عليه‌السلام) كه به رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نيز نسبت داده شده، اين است كه علم عمل را فرا مي‏خواند: «العلُم يُنادي بالعمل»[1].

رحلت علم خود جهل است، زيرا جهل امري وجودي نيست، بلكه عدم ملكه علم است.

انحراف از راه و بيراهه رفتن كار وجودي نيست، بلكه به مقصد نرسيدن است. پس نابودي علم، يعني علم بدون عمل، همان جهل است، گرچه انسان بتواند كتاب بنويسد، تدريس كند و يا مبتكر باشد. اگر چنين وصفي به انسان نور ندهد، علم نيست؛ «جهل از آن علم به بود صد بار». حضرت علي (عليه‌السلام) در باره علم مطبوع و علم مسموع بياني دارد كه در اين قسمت مؤثر است.

[1] ـ اصول كافي، ج1، ص44.