شمیم ولایت

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 753/ 697
نمايش فراداده

حكمت و دنياي بازيچه

قرآن كريم از طرفي زندگي دنيا را جز بازيچه و لهو و لعب چيز ديگري نمي‏داند؛ (...انّما الحياة الدنيا لعب ولهو... )[1]، و از طرف ديگر مي‏فرمايد: ما بازي‏گر نيستيم و آسمان و زمين را به بازي خلق نكرديم؛ (وما خلقنا السماءَ والأرض وما بينهما لاعبين)[2]. جمع بين اين دو آيه آن است كه هر چند دنيا بازيچه است و خدا آن را خلق كرده است، ولي حق‏تعالي حكيم است و هرگز بازي‏گر نيست.

به بازي گرفتن ديگران كاري حكيمانه است. پدر حكيم فرزندانش را به بازي مي‏گيرد و براي آنان وسايل بازي تهيه مي‏كند تا همراه بازي تكامل يابند، ولي خود پدر بازي‏گر نيست. هم‏چنين، در مدرسه در كنار كلاس‏هاي متعدد، درس ورزش را نيز قرار مي‏دهند كه در آن بچه‏ها بازي مي‏كنند و سرگرمند. پس، زنگ ورزش برنامه‏اي حكيمانه است، چون مي‏تواند موجب پيشرفت كودكان در درس‏هايشان شود، ولي اگر كودكي تمام اوقات خود را به بازي بگذراند، ضرر كرده است.

انسان نيز اگر با بصيرت زندگي كند، دنيا براي او وسيله تكامل است، ولي اگر هدف خلقت را فراموش كند و خود را به وسايل بازي، لهو و لعب مشغول سازد، خسارت كرده است. كسي كه بخواهد مهذّب باشد، بايد با دنيا بجنگد، زيرا انسان در ميدان بازي و چهارسوق دنيا قرار دارد و به ناچار بايد زندگي، كار، معاشرت و معامله‏اي داشته باشد و علمي فراهم كند، چون اين‏ها هم چهره اِلهي و هم چهره دنيايي دارد، ناچار به مبارزه برمي‏خيزد تا خود را از لهو و لعب و بازي‏گري و بازيچه برهاند: و براي رهايي، از پنجه بازيچه و بازي‏گري ناچار است كه بازيچه را بشناسد و نيز مسلح باشد تا بتواند در برابر بازيچه به مبارزه برخيزد.

[1] ـ سوره حديد، آيه 20.

[2] ـ سوره انبياء، آيه 16.