يعني دنيا منتهاي ديد كوردلان است كه در ماوراي آن چيزي نميبينند، امّا ديده شخص بصير در آن نفوذ ميكند و از آن ميگذرد و ميداند كه سراي جاويدان در وراي آن است. بنابراين، شخص بصير در دنيا آماده كوچ است و كوردل چشمش را به آن دوخته است و بينايان از آن زاد و توشه برميگيرند و نابينايان براي آن زاد و توشه مياندوزند.
آن حضرت در بيان ديگري ميفرمايد: «من أبصر بها بصّرته ومن أبصر إليها أعمته»[1]؛ هركس با چشم بصيرت و عبرت به دنيا بنگرد، به او بصيرت و بينايي بخشد و آن كس كه چشمش به دنبال دنيا، و هدفش رسيدن به آن باشد و به آن فريفته گردد، از ديدن حقايق نابينايش ميكند.
مرحوم سيدرضي ميگويد: اگر كسي در جمله «ومن أبصر بها بصّرته» تأمل كند، در آن معناي شگفتآور و مقصود ژرفي خواهد يافت كه به پايانش نميتوان رسيد، بهويژه اگر جمله «من أبصر إليها أعمته» كنار آن گذارده شود كه در اين صورت به خوبي فرق روشني بين آن دو جمله مييابد؛ فرقي روشن، شگفتانگيز و آشكار.
گرچه قرآن كريم مردم را به دو گروه دنياطلب و آخرتطلب تقسيم ميكند؛ (...منكم من يريد الدنيا ومنكم من يريد الاخرة... )[2]، و نيز ميفرمايد: برخي حرث و كشت دنيا، و عدهاي كشت آخرت طلب ميكنند؛ (من كان يريد حرث الاخرة نزد له في حرثه ومن كان يريد حرث الدنيا نؤته منها... )[3]، ولي در حديث معروف تثليث، اميرالمؤمنين(عليهالسلام) آخرتطلبان را به سه دسته تقسيم كردهاند:
[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 82. [2] ـ سوره آل عمران، آيه 152. [3] ـ سوره شوري، آيه 20.