7. محروميت از معرفت حقيقي
خداي سبحان، علم دنياطلبان را نابالغ دانسته است و به رسولش دستور ميدهد كه از آنها اعراض كن؛ (فأعرض عن من تولّي عن ذكرنا ولم يرد إلّاالحيوة الدنيا * ذلك مبلغهم من العلم... )[1]. اين گروه، با اين مبلغ اندك از علم، هرگز نميتوانند به معرفت نفس، معرفت عقل و بالأخره معرفت آنسوي عالم طبيعت راه پيدا كنند و از آن بهرهمند شوند. كسي ميتواند از معارف اِلهي بهرهمند گردد كه از حداقل نصاب عقل برخوردار باشد. كسي كه با دانش مادي خود، فقط محدوده دنيا و تنگناي طبيعت را مينگرد، نميتواند از روزنه طبيعت به ماوراي طبيعت پرواز كند.از اينرو، خداوند به كساني كه از حقيقت روح ميپرسند، ميفرمايد: (...وما أُوتيتم من العلم إلّاقليلاً)[2].اين خطاب ظاهراً متوجه همان كساني است كه درباره آنها فرمود: (ذلك مبلغهم من العلم... )[3]. كساني كه در حدّ حس يا خيال ميانديشند، مبلغ علمشان اندك است و جز دنيا چيزي را نميبينند، امّا آنها كه در حدّ عقل ميانديشند، هدفشان نيز حتماً معقول است و هدف معقول در تنگناي طبيعت ظهور نميكند. پس، هدف انسان عاقل، آنسوي نشأه طبيعت است، ولي نهايت هدف انسان كوتهبين دنياي فاني است.حضرت علي(عليهالسلام) ميفرمايد:
وإنّما الدنيا منتهي بصر الأعمي لايبصر ممّا ورأها شيئاً والبصير ينفذُها بصرُهُ ويعلم أن الدار ورأَها فالبصير منها شاخص والأعمي إليها شاخص والبصير منها متزوّدٌ والأعمي لها متزودٌ[4]؛
[1] ـ سوره نجم، آيات 29 ـ 31. [2] ـ سوره اسراء، آيه 85. [3] ـ سوره نجم، آيه 30. [4] ـ نهج البلاغه، خطبه 133.