صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 157
نمايش فراداده

فطرت توحيدي، سرمايه وحدت

در فرهنگ قرآن، انسان سرمايه سعادت همه جانبه و وحدت گسترده با همه جوامع بشري را به عنوان اصلي «ثابت»، «همسان»، «همگاني» و «هميشگي» در نهاد خود دارد، به طوري كه هيچ فرد در هيچ عصر و مصر و نسلي فاقد آن نيست. اين دستمايه تكامل تكويني، همان زبان فطرت توحيدي است كه بدون نياز به هر گونه اعتبار و قرارداد و تصويب، توان پيوند انسانها را دارد: (فأقمْ وجْهك للدّين حنيفاً فطرتَ الله الّتي فطر النّاس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدّين القيّم ولكنّ أكثر النّاس لا يعلمون)[1].

راز عدم تبديل فطرت توحيدي انسان، اين است كه نه خداوند آن را تغيير مي‏دهد، چون وي را به احسن تقويم ساخت و هيچ نقص و عيبي در نهان توحيدي او نيست تا تبديل شود، و نه هيچ كس جز خداوند، توان تأثير در نظام آفرينش انسان را دارد. از اين‏رو به عنوان «نفي محض» فرمود: (لاتبديل لخلق الله).

تنها راه وحدت انسانها و اتحاد جوامع بشري، بر محور فطرت توحيدي انسان كه امري عيني و تكويني و نيز جاودانه و پايدار است، دور مي‏زند؛ زيرا فطرت نه از خصوصيت اقليمي نشئت گرفته تا با تغيير آن دگرگون گردد، و نه در زمانه مخصوص محصور است تا با گذشت آن سپري شود، و نه در معرض حوادث ديگر واقع مي‏شود تا با تحوّل رخدادها فرسوده گردد، بلكه همچنان مشرف بر هر سرزمين و محيط بر هر زمان و حاكم بر هر سنّت و رسم قومي و نژادي و مانند آن است؛ زيرا روح انسان، مجرد است و فطرت توحيدي كه با هستي او عجين شده منزّه از مادّه و مُبرّاي از قوانين حاكم بر طبيعت و تاريخ است.

[1] ـ سوره روم، آيه 30.