صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
از اينرو نه در
محدوده «نفي و دفع»، پيرو قواعد و مباني مادي است و نه در «اثبات و جذب» تابع آنهاست؛ زيرا اولاً روح ملكوتي و مجرّدْ سنخيت با ماده ندارد و ثانياً كاملتر از آن است، و به اين دو جهت از قلمرو تأثير مستقيم و اصيل مادّه دور است.از اينرو خداي سبحان فرمود: فقط خداوند است كه دلهاي آنان را همسو و هماهنگ قرار داد و تو اي پيامبر! اگر همه منابع مادّي زمين و هر آنچه را كه در آن است هزينه ميكردي تا دلهاي آنها را پيوند دهي، توان آن را نداشتي، ليكنخداي سبحان آنان را متحد و قلوب آنها را تأليف كرد: (وألّف بين قلوبهم لو أنفقت ما في الأرض جميعاً ما ألّفت بين قلوبهم ولكنّ الله ألّف بينهم إنّه عزيز حكيم)[1]. در اين پيوند قلوب و الفت دلها، دو نام از اسماي حسناي خداوند، يعني «عزيز» و «حكيم»، سهم به سزايي دارد. از اين رو دلهاي عزيزان و حكيمان با هم متحد است، اما قلوب قاسيه ذليلان و جاهلان همواره از هم جدا و با هم درگير و نسبت به هم كينهتوز، سرسخت، موضعگير، ستيزنده و پرخاشگرند و از رشد يكديگر حسودانه نگران و از هبوط همديگر عنودانه خرسند است. از اين رو بهعنوان كيفر تلخ، محكوم حاكم عدل و قسط است كه فرمود: (وألقينا بينهم العداوة والبغضاء إلي يوم القيمة)[2]، (فأغرينا بينهم العداوة والبغضاء إلي يوم القيمة)[3].شيطان كه همانند كلب مُعَلَّم است با وسوسه مرموز خود كه امري تكويني است و تا حدودي سهمي از تجرّد خيالي و وهمي دارد در دلهاي دنيازدگان نفوذ كرده، پيوند آنان را از يكديگر بريده و آنها را تحت ولايت خود درميآورد: (إنّما يريد الشيطان أن يوقع بينكم العداوة والبغضاء)[4].