6 ـ استبعاد برخي از ناباوران و حُسن ظن بعضي از علاقهمندان باعث شد تا درباره آب زمزم نقاط منفي و نكات مثبت رايج شود، ليكن نه در امكان عقلي آن ترديد است و نه در قداست اجمالي آن، ولي تفصيل هر رخدادي مربوط به صحت نقل و امانت گزارش است.
7 ـ فضيلت آب زمزم از يك سو و اعتقاد ويژه مردم در بركت آن از سوي ديگر، زمينه جرأت برخي از خادمان مساجد مصر را فراهم كرد تا چنين ادعا كند كه چشمه آبي كه در مسجد اوست منفذي به چاه زمزم دارد، چنانكه درباره چشمه مسجد حَنَفي در قاهره چنين شهرت دارد.
براي آن ادّعا، نيرنگ بدتر از اصلِ افسانه ميسازند و آن اينكه، مردي از مصر براي انجام حج به مكه رفت و طاس دست او به چاه زمزم افتاد، وقتي به قاهره بازگشت آن ظرف را در چشمه مسجد مزبور كه خادم يادشده ادعا ميكرد يافت، از اين رو مردم بسياري بدان تبرك جسته، از آب آن شفا ميطلبند[1].
8 ـ برخي از زائران كعبه، پارچه بزرگي را در چشمه زمزم فرو ميبرند و آنگاه آن را در صحن حرم پهن ميكنند تا خشك شود و در حفظ آن ميكوشند و وصيت ميكنند تا ايشان را در آن پارچه كفن كنند[2].
9 ـ اعتقاد برخي به قداست چاه زمزم و اينكه اگر كسي در آن دفن شود بركت اخروي بهره او خواهد شد باعث شد تا يكي از هنديها در سال 1326هجري از غفلت خادمان حرم بهره گيرد و خود را در چاه زمزم اندازد. با كمك غوّاصان جدّه بعد از رنج شديد جثه او را يافتند و درآوردند و مقدار زيادي از آب چاه را بيرون كشيدند تا از جهت بهداشت سالم شود. اينكه سرنوشت آن مرد، به رحمت خدا ختم شد يا به نِقمت او معلوم نيست[3].
[1] ـ دائرة معارف القرن العشرين، ص 596 ـ 595. [2] ـ همان، ص 596. [3] ـ همان.