صهبای حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صهبای حج - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 ـ زمزم، هم به معناي چاه نزديك كعبه آمده و هم به معناي آب آن چاه آمده است.

3 ـ كلمه زمزم در ادبيات پارسي چون تازي، در قداست شهرتي به سزا دارد. نمونه‏هايي از سروده‏هاي شاعران پارسي‏گو درباره زمزم، چنين است:




  • از بَرْكَتِ تو دولتِ تو گشت پديدار
    از پاي سِماعيل پديد آمده زمزم



  • از پاي سِماعيل پديد آمده زمزم
    از پاي سِماعيل پديد آمده زمزم



فرّخي




  • اگر فضل رسول از ركن و زمزم جمله برخيزد
    يكي سنگي بود ركن و يكي شورابْ چَهِ زمزم



  • يكي سنگي بود ركن و يكي شورابْ چَهِ زمزم
    يكي سنگي بود ركن و يكي شورابْ چَهِ زمزم



ناصر خسرو




  • كعبه ما طرف خم، زمزم ما دُرد خام
    مُصحف ما خط جام، شبحه ما نام صبح



  • مُصحف ما خط جام، شبحه ما نام صبح
    مُصحف ما خط جام، شبحه ما نام صبح



خاقاني




  • چنان با نيك و بدن سر كن، كه بعد از مردنت عرفي
    مسلمانت به زمزم شويد و هندو بسوزاند



  • مسلمانت به زمزم شويد و هندو بسوزاند
    مسلمانت به زمزم شويد و هندو بسوزاند



عرفي

4 ـ كلمه زمزم در فارسي به معناي آهسته‏آهسته است، كه از بحث كنوني خارج است.

5 ـ شاه سليمان عثماني اطراف چاه زمزم، ديواري به ارتفاع يك متر و نيم از سنگ معروف رُخام بنا كرد و در كنار آن حوضي قرار داد كه خادمان حرم، آن حوض را از آب زمزم براي زائران پر مي‏كردند و اگر يكي از خواص، آبي مي‏خواست از خود چاه استفاده مي‏شد[1].

[1] ـ دائرة معارف القرن العشرين، ج 4، ص 595.

/ 478