صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 268
نمايش فراداده

بر اين اساس، در فرهنگ قرآن كريم اسلام و كفر، ايمان و نفاق، اطاعت و عصيان و نيز صواب و خطا و خلاصه حق و باطل، مخصوص نظام تشريع بوده، در حيطه تكوين جز اسلام و اطاعت و صواب و خلاصه حق چيز ديگري يافت نمي‏شود؛ زيرا زمام هر موجودي در نظام تكويني به دست خداي سبحان بوده، كار خداوند نيز بر صراط مستقيم است[1] و اگر ضلالت و بطلان و مانند آن درباره برخي از موجودهاي عالم طبيعت مطرح مي‏شود يا ناظر به نظام تشريع است و يا امري است نسبي، نه نفسي؛ زيرا موجود عيني، متن حق و صواب است و نسبت به مبدأ فاعلي خود مطيع محض.

عبادت، غايت خلق است نه خالق

هر اسمي از اسماي حُسناي حق اقتضايي دارد كه با زبان برهان مي‏توان آن را حدّوسط استدلال قرار داد و نتيجه گرفت.

بر اثر حكمت خداي سبحان هيچ كار بيهوده‏اي از او صادر نمي‏شود. خداوند، حكيم است و هر حكيمي كارِ با هدف انجام مي‏دهد. پس خداوند كارش داراي هدف است[2]. بر اثر غناي ذاتي خداوند هيچ چيزي نمي‏تواند هدف ذات حق باشد[3]؛ زيرا لازمه‏اش آن است كه ذات حق بدون آن هدفْ كامل نبوده، با نيل به آن كامل شود. در حالي كه واجب‏الوجود، عين كمال صِرف و نامحدود است و كمالي خارج از ذات وي فرض نمي‏شود.

جمع ميان اين دو مقتضي آن است كه فاعل جهانِ امكان كه عين مبدأ هر وجودي است، چون خود عين هدف هر موجودي است منزّه از هدف است، ليكن خودِ جهان داراي هدف وجودي است و به آن نائل مي‏گردد. گرچه بين راهْ عدّه‏اي از آن، از گزند ناگوار مصون نخواهد بود.

[1] ـ سوره هود، آيه 56.

[2] ـ سوره مؤمنون، آيه 115.

[3] ـ سوره ابراهيم، آيه 8.