صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 270
نمايش فراداده

و آيه‏شريفه (إن تكفروا أنتم ومن في الأرض جميعاً فإنَّ الله لغني حميدٌ)[1] جمع كرد.بدين ترتيب كه آيه كريمه نخست بيان غايت خلقت است؛ يعني هدف والاي‏مخلوق و كمال نهايي او آن است كه بنده خداوند شود؛ چنانكه مولي‏الموحدين علي‏بن‏ابي‏طالب(عليه السلام( مي‏فرمايد: معبودا! اين افتخار و عزّت مرا بس كه بنده تو هستم: «الهي كفي بي عزّاً أن أكون لك عبداً وكفي بي فخراً أن تكون لي ربّا»[2]. و آيه كريمه دوم اشاره به اين نكته دارد كه خداوند محتاج نيست تا مورد پرستش قرار گيرد، به طوري كه اگر عبادت نشود بر نقص و حاجت خويش باقي بماند و چنانچه پرستيده شود نقصانش مرتفع و نيازش برطرف گردد. منزّه باد خداي غني محض از فقر ونياز به چيزي، بلكه او بي‏نياز و بخشنده است خواه پرستش شود و خواه پرستش نشود.

با اين بيان، معناي اين سخن خداوند آشكار مي‏شود كه فرمود: گنجي نهان بودم. پس دوست داشتم كه شناخته شوم و از اين‏رو خلق را آفريدم تا شناخته شوم: «كنت كنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف»[3]؛ زيرا شناخت خداوند همچون عبادتش، مقصود و غايت خلق است نه غايتِ خالق؛ چون داشتن هدف، براي محتاج است، نه غني و تصور غرضْ براي ناقص امكان‏پذير است، نه كامل بالذات؛ زيرا ذات كاملْ هدف همه ماسواي اوست.

بيان فلسفي مطلب مزبور، چنين است: همان‏گونه كه براي هر كاري، غايتْ ضرورت دارد و براي هر فيضي غرضي لازم است، هر فاعلي كار را به قصدي مي‏كند تا بدان كمال جويد و كامل شود؛ امّا اگر كمال محض، مبدأ فيض و سبب امري باشد چگونه مي‏توان غرضي افزون بر ذات او براي وي فرض كرد، بلكه او غرض ذاتي هر فعل و فيضي است؛

[1] ـ سوره ابراهيم، آيه 8.

[2] ـ بحار، ج 74، ص 402.

[3] ـ همان، ج 84، ص 199.