صهبای حج نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
همان گونه كه او مبدأ ذاتي هر اثر و خيري
است؛ چنانكه قرآن حكيم همين نكته را اين گونه افاده ميكند: (هو الأوّل والاخر والظّاهر والباطن)[1]. خداي سبحان خود غايت بالذات است و او را غايتي نيست، چنانكه او فاعل بالذات است نسبت به ديگران و براي او فاعلي نيست و او خالق هر چيزي است و كارها به او باز ميگردد: (كما بدأكم تعودون)[2].با اين بيان، راز اين سخن خداوند آشكار ميشود كه فرمود: (لله علي النّاس حجّ البيت من استطاع إليه سبيلاً ومن كفر فإنّ الله غني عن العالمين)[3]؛ زيرا حج عبادتي است كه از جانب خدا بر مردم واجب شده و آنان به گزاردن حج و عمره نيازمندند. پس اگر كفر ورزيدند و گردنكشي كردند، بايد بدانند كه خداوند از جهانيان بينياز است، تا چه رسد به آنها و عبادتشان.حاصل اينكه، «حج» مانند ساير عبادات، غايت خلق است، نه خالق و كسي كه حج ميگزارد بهترين توشه را با حج خويش گرد ميآورد و خدا غني محض است؛ زيرا او عين غنا و بينيازي، و محضِ كمال است و در نتيجه غايتي افزون بر ذات او متصوَّر نيست؛ چون غايت ذاتي هيچ غايتي ندارد.پس از توضيح اين نكته كه «عبادت به ظاهر و باطن خود، غايت مخلوق محتاج است نه خالقِ غني محض»، به اصل بحث بازميگرديم و آن اينكه هدف انس و جن در نظام تشريع، تكامل عبادي آنهاست و اگر انسان كه داراي روح مجرّدعقلي است آن را شكوفا كند و از همراهان خود سبقت بگيرد خودش هدف بسياري از موجودهاي مادون خود قرار ميگيرد؛ گرچه هدف نهايي همه خداونداست، ليكن همانطور كه در قوس نزول، نخستين صادرْ جوهر عقل است، در قوس صعود، كاملترين راجع و بازگشتكننده جوهر عقل است، كه مدار امكان از عقل شروع شده و به عاقل ختم ميشود.