حاصل كلام اينكه، همه اموري كه وحي الهي به ارمغان آورده، ظاهري دارد كه انسان آنها را با «قالب» خود فرا ميگيرد و باطني دارد كه انسان با «قلب» خويش آنها را درمييابد. اين خود اصلي است كه ثقلين، كه رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم آنها را در ميان امت خويش بر جاي نهاد، بر آن گواهي ميدهند و اولياي الهي آن را مشاهده و اَتقياء با آن معانقه و اَصفيا با آن مباشرت كرده و شهدا بدان عشق ورزيدهاند. پس خوشا به حال كسي كه به عبادت عشق ورزيد و با آن معانقت و مباشرت جُست[1].
حج نيز ظاهري دارد كه مردم با جسمهايشان بدان ميرسند و باطني نيز كه خواص بندگان با قلبهاي خويش بدان نايل ميشوند و هنگام ظهور ملكوت، جلوه آن را ميبينند. چنانكه ابوبصير از يكي از صادقَين(عليهما السلام) روايت كرده است كه فرمود:
«چون بنده مؤمني بميرد، همراه او شش صورت داخل قبرش ميشود. يكي از اين صورتها زيباتر، نورانيتر، خوشبوتر و پاكسيماتر از ديگران است. آنگاه صورتي در سمت راست و صورتي در سمت چپ و صورتي ديگر روبهرو و صورتي ديگر در پشتسر او و يكي ديگر در كنار پايش و آنكه زيباتر از همه است بالاي سرش قرار ميگيرند. پس اگر(عذاب يا هر امر ناگوار ديگري) بخواهد از سمت راست آن مؤمن درآيد صورتي كه در سمت راست قرار دارد او را مانع ميشود و همين طور از ساير جهات درميآيد. سپس(آن مؤمن) ميپرسد: خدا به شما پاداش نيكو دهد شما كيستيد؟ صورتي كه در سمت راست بنده قرار دارد ميگويد: من نمازم و آنكه در سمت چپ است گويد:
[1] ـ كافي، ج 2، ص 83.