صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 301
نمايش فراداده

نكته: كساني كه اخلاق را در حدّ ملكات فاضله يا رذيله تبيين مي‏كردند، توان تحليل مسئله تجسّم و تجسّد انسان به صورت ملكات نفساني و حشر برخي انسانها به صورت حيوان را نداشتند. آنان گرچه اين‏گونه حقايق را تعبّداً مي‏پذيرفتند و نقل هم مي‏كردند، ليكن راهي علمي براي اثبات آن نمي‏يافتند. امّا بر اساس اصل حركت جوهري و نيز اصل «جسمانيةالحدوث و روحانيةالبقاء»بودن نفس كه از مباني حكمت متعاليه است، به خوبي مي‏توان مضمون اين گونه روايات را از راههاي علمي تحليل و اثبات كرد كه چگونه يك شخص به صورتْ انسان امّا در واقع حيوان است؛ يعني در عين حال كه انسان بوده حيوان شده است، نه اينكه نظير حيوانات ديگر حيواني باشد در عَرْض انسان، بلكه مثلاً ميمون يا خوك يا گرگي است انسان‏نما.

خلاصه اينكه ممكن است انسان، نوع متوسط شود و تحت او انواع ديگر قرار گيرند كه برخي از آنها حيوانند. پس چنين شخصي در عين اينكه «انسان» بر او صادق است(به عنوان جنس سافل و نوع متوسط) واقعاً «حيوان» است و حيوانيت او در طول انسانيت اوست، نه در عرض آن.