صهبای حج

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 478/ 343
نمايش فراداده

ادب حضور

اهل معرفت، همراه با بيان برخي اسرار حج داستانهايي نقل كرده‏اند كه گرچه‏ممكن است واقعيّت خارجي نداشته باشد، ليكن روح آنها حق است. از آن جمله اينكه: صاحب‏دلي با لباس ژنده و چركين به حضور صاحب‏مقامي باريافت. به او گفتند: با اين لباس به پيشگاه چنان مقامي رفتن عيب است. او در جواب گفت: با لباس چركين نزد بزرگي رفتن عيب نيست، بلكه با همان لباس چركين ازحضور وي برگشتن ننگ است؛ زيرا اين گونه بازگشت نشان اين است كه آن‏صاحب‏منصب او را لايق ندانست و ردّ كرد و انعام و هديه و عطيه‏اي بدو نبخشيد.

مراد گوينده داستان مزبور اين است كه با گناه به سوي خداوند رفتن و دست پر از گناه را به درگاه او دراز كردن ننگ نيست، بلكه اگر بر اثر گذشته ناشايست و عدم بازگشت صادقانه او، خداي سبحان وي را نپذيرد و گناهان او را نبخشد و گناه‏آلود از پيشگاه خدا بازگردد ننگ است.

همچنين گفته‏اند: عارفي به حضور صاحب‏منصبي رسيد. از او پرسيدند: چه آورده‏اي؟ گفت: از كسي كه به حضور بزرگي باريافته سؤال نمي‏كنند: «چه آوردي؟» بلكه از او مي‏پرسند: «چه مي‏خواهي؟»؛ زيرا اگر چيزي داشت كه بدين جا نمي‏آمد.

هيچ‏كس نمي‏تواند بگويد كه من با كوله‏باري از تلاشها و اندوخته‏هاي علمي و عملي به پيشگاه خدا رفتم؛ زيرا همه آنها مال اوست: (وما بكم من نعمةٍ فَمِنَ الله)[1].

[1] ـ سوره نحل، آيه 53.